responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 816

موجب علت

پذيرش علت قياس مستدل بدون قبول حكم استنتاجى

موجب علت، از مبطلات علت قياس بوده و عبارت است از پذيرش استدلال مستدل از ناحيه معترض، به گونه اى كه اختلاف آن دو در حكم برطرف نمى گردد; به اين بيان كه معترض به او مى گويد: استدلال را قبول دارم، اما اين تمام مطلب نيست، بلكه علت هاى ديگرى در مسئله وجود دارد كه اگر به آنها توجه شود، مشخص مى گردد كه لازمه اين استدلال، چنين حكمى نيست.

به بيان ديگر، معترض، مقتضاى دليل مستدل را مى پذيرد، اما به او اعلام مى كند كه حكم مورد اختلاف، لازمه چنين دليلى نيست.

براى مثال، «شافعى» معتقد است قتل با آلت مثقّل (وسيله سنگين) مانند قتل با آلت محدّد (وسيله تيز و برنده) است، از اين رو حكم وجوب قصاص بر آن نيز بار مى شود، زيرا هر دو، وسيله قتل مى باشد و اختلاف در وسيله قتل موجب اختلاف حكم نمى شود.

«حنفى» در اعتراض به او مى گويد: قبول است كه اختلاف در وسيله قتل، موجب اختلاف در حكم نمى شود، اما عدم اختلاف از اين جهت، دليل بر عدم اختلاف آن دو در جهات ديگر نيست.

زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 4، ص 142.

ابو الحسين بصرى، محمد بن على، المعتمد فى اصول الفقه، ج 2، ص 281.

سبكى، على بن عبد الكافى، الابهاج فى شرح المنهاج، ج 3، ص 131.

عبدالبر، محمد زكى، تقنين اصول الفقه، ص 82.

آمدى، على بن محمد، الإحكام فى اصول الأحكام، ج 2، ص 355.

فخر رازى، محمد بن عمر، المحصول فى علم اصول الفقه، ج 5، ص (270-269).

مورد احتياط

ر.ك: مجراى احتياط

مورد استصحاب

ر.ك: مجراى استصحاب

مورد اصالت اشتغال

ر.ك: مجراى احتياط

مورد اصالت تخيير

ر.ك: مجراى تخيير

مورد برائت

ر.ك: مجراى برائت

مورد تزاحم

مورد صدق تزاحم دو تكليف فعلى غير قابل جمع

مورد تزاحم، جايى است كه دو حكمى كه فعليت داشته و تعارضى ميان آنها در عالم جعل وجود ندارد، بر عهده مكلف قرار مى گيرد و او قادر به امتثال هر دو با هم نمى باشد.

نمونه هايى از تزاحم عبارت است از:

1. تزاحم به خاطر اتحاد متعلق دو حكم از باب صدفه و اتفاق، مانند: باب اجتماع امر و نهى در صورت جواز اجتماع، مثل اين كه به شستن لباس امر و از غصب، نهى شود، در حالى كه آب غير غصبى نيز در دست رس نباشد;

2. تزاحم ميان دو ضدى كه هر دو واجب يا هر دو مستحب مى باشد، مانند اين كه دو نفر در حال غرق شدن هستند و مكلف فقط قادر به نجات يكى از آنها است;

3. تزاحم بين مقدمه و ذى المقدمه، مانند آن كه حرام، مقدمه واجب قرار گيرد، يا اين كه واجب، مستلزم حرام گردد; براى مثال، نجات غريق مستلزم تصرف در ملك غير باشد، كه در نتيجه، تصرف در ملك غير، مقدمه نجات غريق خواهد بود;

4. تزاحم ميان دو چيز متلازمى كه دو حكم مختلف دارند، مانند اين كه وجوب احترام به عالمى، با اهانت به عالم ديگر ملازم شود، كه اولى واجب و دومى حرام است;

[5]تزاحم ميان دو متعلقى كه از نظر زمان مختلف اند، اما مكلف توان انجام هر دو را ندارد; براى مثال، نمازگزار فقط توان انجام يك ركوع را دارد و نمى تواند هم در ركعت اول و هم در ركعت دوم ركوع به جا آورد

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 2، ص (195-194).

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 3، ص (414-411).

موسوى بجنوردى، محمد، مقالات اصولى، ص (102-101).

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 6، ص (38-37).

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 3، ص 520.

مورد تعارض

ر.ك: موضوع تعارض

مورد قاعده قبح عقاب بلابيان

ر.ك: مجراى برائت عقلى

مورد قياس

ر.ك: مجارى قياس

مورود

ر.ك: دليل مورود

مؤسس اصول فقه

ر.ك: واضع اصول فقه

موصوف

اسم داراى وصف

موصوف، اسمى است كه وصف به آن تعلق گرفته و آن را مقيّد و دايره آن را تنگ نموده است، مانند: «رجل»، در مثال «اكرم رجلا عالماً»، كه موصوف بوده و وصف «عالم» متعلق به آن است.

يكى از شرايط موصوف آن است كه اعم از وصف باشد.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 816
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست