responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 808

«اكرم العالم»، با علم به اين كه صيغه امر براى وجوب وضع شده است، لزوم اكرام عالم به دست مى آيد و به كمك قرينه حكمت (كه قرينه عام است) از آن اطلاق استفاده مى شود.

نكته اول:

در اين كه منطوق، فقط مدلول مطابقى را شامل مى شود يا افزون بر آن، مدلول تضمنى را نيز در بر مى گيرد، اختلاف است; برخى مانند مرحوم «خويى» مدلول تضمنى را جزء مدلول التزامى به شمار آورده و به همين سبب، منطوق را فقط شامل مدلول مطابقى مى دانند، اما برخى ديگر، مفهوم را دربرگيرنده مدلول مطابقى و تضمنى، هر دو، مى دانند و گروهى نيز به تفصيل روى آورده اند.

نكته دوم:

در اين كه منطوق از صفات مدلول است يا دلالت، اختلاف است; مشهور اصولى ها آن را از صفات مدلول، برخى مانند مرحوم «خويى» آن را از صفات دلالت، و برخى ديگر، مثل مرحوم امام خمينى آن را به يك لحاظ صفت مدلول، و به لحاظى ديگر صفت دلالت دانسته اند.

ميرزاى قمى، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانين الاصول، ج 1، ص 168.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 112.

حسن، خليفه بابكر، مناهج الاصوليين، ص (70-60).

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 413.

خمينى، مصطفى، تحريرات فى الاصول، ج 2، ص 359.

منطوق صريح

مدلول مستفاد از صريح كلام

منطوق صريح، يكى از اقسام منطوق و مقابل منطوق غيرصريح مى باشد.

مدلول مطابقى كلام، از مصاديق مورد اتفاق «منطوق صريح» است. هم چنين معناى مجازى لفظ در صورتى كه داراى قرينه لفظى باشد، از مصاديق منطوق صريح دانسته شده است. اما در مورد مدلول تضمنى اختلاف است; بعضى گفته اند: منطوق صريح آن است كه يا به طور مستقيم و يا با مشاركت غير، از لفظ فهيمده مى شود; بنابراين، منطوق صريح شامل مدلول مطابقى و تضمنى كلام مى شود.

در كتاب «مناهج الاصوليين» آمده است:

«المنطوق الصريح ما وضع اللفظ له، اى دلالة اللفظ على ما وضع له بالاستقلال او بمشاركة الغير فيشمل المطابقة و التضمن»[1]

امّا برخى از اصولى ها معتقدند معناى تضمنى جزء منطوق صريح نيست و آن را در زمره منطوق غير صريح دانسته اند.

در كتاب «قوانين الاصول» آمده است:

«المنطوق اما صريح او غير صريح فالاول هو المعنى المطابقى او التضمنى و فى كون التضمنى صريحاً اشكال بل هو من الدلالة العقلية التبعية فالاولى جعله من باب الغير الصريح»[2]


[1]حسن، خليفه بابكر، مناهج الاصوليين، ص 71

[2]ميرزاى قمى، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانين الاصول، ج 1، ص 168

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 66.

منطوق غير صريح

مدلول غير صريح يك كلام مدلول التزامى

منطوق غيرصريح، مقابل منطوق صريح بوده و در جايى است كه كلام به دلالت التزامى (لزوم بيّن به معناى اخصّ) يا بر لفظ يا معنايى مفرد (مدلول افرادى) كه به صراحت در منطوق آورده نشده است، و يا بر جمله تركيبى تام دلالت مى نمايد.

برخى از اصوليون دلالت التزامى را در صورتى كه از نوع لزوم بيّن به معناى اخص نباشد «دلالت سياقى» نام نهاده اند[1]

براى «منطوق غير صريح» سه قسم ذكر شده است:


[1]دلالت اقتضا; 2. دلالت تنبيه و ايما; 3. دلالت اشاره

نيز ر.ك: دلالت اقتضا; دلالت تنبيهى; دلالت اشاره.


[1]مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 131

حسن، خليفه بابكر، مناهج الاصوليين، ص 81.

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 66.

ميرزاى قمى، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانين الاصول، ج 1، ص 168.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 325.

منعوت

ر.ك: موصوف

منفعت اصول فقه

ر.ك: فايده اصول فقه

منقاد

عمل كننده به تكليف احراز شده غير مطابق با واقع

منقاد، شخصى است كه نسبت به مولاى خود حالت تسليم دارد; يعنى عملى را كه از طريق قطع يا دليل معتبر، مطلوب يا مبغوض مولا مى داند، به جا آورده يا ترك مى كند، ولى در واقع، انجام آن عمل، يا ترك آن، مطلوب مولا نبوده و او در اشتباه بوده است.

در كتاب «دروس فى علم الاصول» آمده است:

«و نقصد بالمنقاد من اتى بما يقطع بكونه مطلوبا للمولى فعلا او تركا رعاية لطلب المولى و لكنه لم يكن مطلوبا فى الواقع»[1]

نكته:

در اين كه منقاد، علاوه بر حسن فاعلى (به خاطر سرشت نيكويى كه دارد)، حسن فعلى نيز دارد يا نه، ميان اصوليون اختلاف است.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 808
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست