responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 796

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 135.

بروجردى، حسين، نهاية الاصول، ص 181.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 2، ص 281.

ملاك وجوب

اسباب تعلق وجوب به يك شىء

ملاك وجوب، مصلحت ملزمه اى است كه در انجام دادن كارى وجود دارد و شارع به اين دليل، انجام آن را بر مكلفان لازم دانسته و براى به جا آوردن آن بعث اكيد نموده است،

مانند: قصاص قاتل كه مصلحت ملزمه آن حفظ و دوام زندگى اجتماعى و عبرت گرفتن ديگران است.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 3، ص 210.

همان، ج 6، ص 169.

مطهرى، مرتضى، آشنايى با علوم اسلامى، ج 3، ص 51.

ملحوظ

شىء لحاظ شده در ذهن

ملحوظ، آن چيزى است كه در ذهن حاضر شده و مورد توجه و عنايت خاص نفس قرار مى گيرد; براى مثال، واضع در هنگام وضع بايد لفظ و معنا را لحاظ كند; يعنى در ذهن خود آنها را تصور و حاضر نمايد و سپس رابطه اى بين آن دو به وجود آورد، به گونه اى كه هرگاه لفظ در ذهن حاضر شود آن معنا نيز در ذهن حاضر گردد. در اين گونه موارد، لفظ و معنا را ملحوظ مى نامند.

فاضل لنكرانى، محمد، مباحث اصولى، ص 282.

ملحوظ خاص

شىء جزئى و خاصِ لحاظ شده در ذهن

ملحوظ خاص، مقابل ملحوظ عام بوده و عبارت است از اين كه معنايى جزئى و خاص در ذهن حاضر گردد و مورد توجه نفس قرار گيرد; به بيان ديگر، ملحوظ خاص در وضع، به اين است كه واضع در مقام وضع، معناى خاص و جزئى را در نظر گيرد، مانند: وضع اعلام شخصى، كه واضع به معناى خاص توجه مى كند و سپس لفظ را براى همان معناى خاص قرار مى دهد.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 287.

مختارى مازندرانى، محمد حسين، فرهنگ اصطلاحات اصولى، ص 268.

ملحوظ ذاتى

نفش شىء لحاظ شده در ذهن

ملحوظ ذاتى، آن چيزى است كه در ذهن انسان حاضر مى شود و ابتدائاً مورد توجه نفس قرار مى گيرد، مانند: صورت ذهنى و نقشى كه از شىء خارجى در ذهن تصور مى شود، كه اولا و بالذات مورد توجه نفس است و ملحوظ بالعرضِ آن همان وجود خارجى اين صورت ذهنى است.

فاضل لنكرانى، محمد، مباحث اصولى، ص 282.

ملحوظ عام

شىء كلّى و عامِ لحاظ شده در ذهن

ملحوظ عام، معنايى عام است كه در ذهن حاضر شده و مورد توجه قرار مى گيرد; براى مثال، در وضع الفاظ، واضع يك معناى كلى و عامى را كه قابل انطباق بر افراد بسيارى است لحاظ مى كند و لفظ را براى همان معناى كلى و عام وضع مى كند، مانند: وضع اسماى اجناس.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 287.

ملحوظ عرضى

محكيّ و مصداق شيء لحاظ شده در ذهن

ملحوظ عرضى، آن چيزى است كه نفس انسان در پى ملحوظ ذاتى به آن توجه پيدا مى كند و وقتى انسان لفظى را تصور مى كند و از آن به مصداق خارجى منتقل مى شود، معناى تصور شده در ذهن، ملحوظ ذاتى و مصداق خارجى آن، ملحوظ عرضى ناميده مى شود; براى مثال، از شنيدن لفظ «شير» نخست معناى حيوان درنده خاص در ذهن مى آيد (ملحوظ ذاتى) و سپس به شيرى كه در خارج است (ملحوظ عرضى) توجه مى گردد.

فاضل لنكرانى، محمد، مباحث اصولى، ص 282.

ملزومات عقلى

امور داراى لوازم عقلى

ملزومات (جمع ملزوم) چيزهايى است كه از وجود آنها وجود چيز ديگرى لازم مى آيد.

ملزوم يا عقلى است و يا عادى و ملزوم عقلى چيزى است كه عقل از وجود آن به وجود چيز ديگرى حكم مى نمايد، مانند: ملازمه بين حكم عقل و شرع (كل ما حكم به العقل، حكم به الشرع; هر آن چه را كه عقل حكم كند، شرع هم طبق آن حكم مى كند). در اين ملازمه، نزد عقل يك رابطه لزومى ميان حكم عقل و حكم شرع به اثبات رسيده است كه «ملزوم عقلى» همان حكم عقل و «لازم عقلى» آن، حكم شرعى است.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 2، ص (15-14) و 91.

مطهرى، مرتضى، آشنايى با علوم اسلامى، ج 3، ص 53.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 796
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست