responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 789

مكروه منجّز

عمل قابل حصول در زمان حال، و داراى كراهت فعلى

مكروه منجّز، مقابل مكروه معلق بوده و به فعل مكروهى گفته مى شود كه كراهت آن حكم و عمل مكروه، هر دو، فعلى است; يعنى بر امر غيرمقدورى متوقف نبوده و حالت انتظارى ندارد، مثل: نماز در حمام، كه هم كراهت آن و هم فعل نماز، هر دو بر امر غيرمقدورى متوقف نبوده، و فعلى مى باشد.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 82.

مكروه نفسى

فعل داراى كراهت ذاتى

مكروه نفسى، مقابل مكروه غيرى بوده و عبارت است از فعل مكروهى كه به خودى خود و ذاتاً داراى مفسده غيرملزمه مبغوض مولا است، هر چند مبغوض بودنش به اندازه اى نيست كه به حرمت آن حكم شود; به بيان ديگر، اراده غير اكيد مولا به ترك، به طور مستقل به خودش تعلق گرفته، هر چند به فعلش نيز اذن داده شده است، مثل: كراهت خوردن پنير و تخم مرغ.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 82.

مكلَّف

شخص داراى شرايط براى عهده دارى تكليف شرعى

مكلَّف، به شخص بالغ و عاقلى گفته مى شود كه مورد خطاب شارع قرار گرفته و احكام شرعى متوجه او مى گردد; به بيان ديگر، مكلف، يعنى شخص بالغ و عاقلى كه مورد امر يا نهى شارع مقدس قرار گرفته است.

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 4، ص 352.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 229.

ذهنى تهرانى، محمد جواد، تحرير الفصول، ج 4، ص 6.

محمدى، على، شرح رسائل، ج 1، ص 6.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 296.

مكلفٌ به

عمل متعلق تكليف شرعى

مكلف به، هر آن چيزى است كه تكليف به آن تعلق مى گيرد.

توضيح:

تكليف به معناى الزامى اكيد يا غيراكيد است كه شارع (قانون گذار) يا مولا با وضع قانون، آن را متوجه مكلف مى كند. و «مكلفٌ به» چيزى است كه الزام، به آن تعلق گرفته است; براى مثال، اگر شارع بگويد: «نماز بر شما واجب است»، وجوب نماز، تكليف و انجام نماز در خارج، كه وجوب به آن تعلق گرفته، «مكلفٌ به» ناميده مى شود.

خمينى، روح الله، تهذيب الاصول، ج 2، ص 247.

حيدرى، على نقى، اصول الاستنباط، ص 205.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 2، ص 242.

مكلف شأنى

مكلّف فاقد تكليف منجّز، به دليل غفلت

مكلف شأنى، مقابل مكلف فعلى بوده و به انسان بالغ، عاقل و قادرى گفته مى شود كه به جهت غفلت و عدم توجه به تكليف، خطاب شرعى نسبت به او فعليت نداشته و نسبت به او منجّز نيست و تا زمانى كه غافل است خطاب متوجه او نمى باشد، ولى شأنيت خطاب را دارد; يعنى كافى است كه متوجه شود تا مخاطب به خطاب فعلى گردد.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 229.

محمدى، على، شرح رسائل، ج 1، ص 6.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 233.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 4، ص (50-49).

مكلّف فعلى

مكلّف داراى تكليف فعليت يافته

مكلف فعلى، مقابل مكلف شأنى، بوده و به انسان بالغ، عاقل، قادر و ملتفتى گفته مى شود كه تكليف بر او فعليت دارد; يعنى متوجه است كه تكاليفى در واقع متوجه او شده و اين تكاليف در حق او به فعليت رسيده است.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 229.

محمدى، على، شرح رسائل، ج 1، ص 6.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 4، ص 50.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 234.

ملائم مرسل

ر.ك: مناسب مرسل

ملازمات اتفاقى

تلازم اتفاقى ميان دو يا چند چيز

ملازمات اتفاقى، مقابل ملازمات عقلى، عادى و شرعى بوده و عبارت است از همراهى ميان وجود دو يا چند چيز بر اساس صدفه و اتفاق، مانند: قطع به صدق مضمون اخبار مستفيض، كه چون اين قطع به صدق هميشگى نيست، از اين رو ملازمه ميان حصول قطع و خبر مستفيض اتفاقى است.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص 144.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 4، ص 309.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 789
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست