مقدمه
خارجى (اخص)
شامل علت و
مُعِّد، و
مقدمه داخلى
(اعم)، شامل
شرط و جزء است.
نائينى،
محمد حسين،
فوائد
الاصول، ج 1، ص 263.
مظفر، محمد
رضا، اصول
الفقه، ج 1، ص 254.
خمينى، روح
الله، مناهج
الوصول الى
علم الاصول، ج
1، ص 329.
محمدى،
على، شرح اصول
فقه، ج 2، ص (163-161).
فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 4، ص (484-480) و
(506-504).
مقدمه سببى
ر.ك: سبب
مقدمه
شرعى
امر تعيين
شده توسط شرع
به عنوان
مقدمه
مقدمه
شرعى، مقدمه
اى است كه
تحقق واجب به
صورت صحيح،
شرعاً بر آن
متوقف مى
باشد، مانند:
توقف صحت نماز
بر طهارت و يا
توقف آن بر
استقبال
قبله، كه عقل،
توقف ذى المقدمه
بر مقدمه شرعى
را درك نمى
كند; به بيان
ديگر، مقدمه
شرعى آن است
كه از نظر
شرع، وجود ذى
المقدمه بدون
آن ممتنع است.
نكته:
مرحوم «محقق
خراسانى» مى
گويد: مقدمه
شرعى به مقدمه
عقلى برمى
گردد، زيرا به
عنوان مثال،
شارع مقدس با
جمله «صل مع
الطهارة»
صغراى قضيه را
بيان كرده و
فرموده: نماز،
مشروط به
طهارت است،
اما كبراى
قضيه را عقل
بايد بيان كند
و آن اين كه
مشروط و مقيد
نمى تواند
بدون قيد و
شرط، تحقق
پيدا كند و
بديهى است كه
استحاله تحقق
مشروط بدون
شرط، يك امر
عقلى است[1]
[1]آخوند
خراسانى،
محمد كاظم بن
حسين، كفاية
الاصول، ص 116
مظفر، محمد
رضا، اصول
الفقه، ج 1، ص (256-255).
ولايى،
عيسى، فرهنگ
تشريحى
اصطلاحات
اصول، ص 339.
فاضل
لنكرانى،
محمد، كفاية
الاصول، ج 2، ص 179.
فاضل
لنكرانى، محمد،
سيرى كامل در
اصول فقه، ج 4،
ص (533-528).
شهابى،
محمود،
تقريرات
اصول، جزء 2، ص 65.
محمدى،
على، شرح اصول
فقه، ج 2، ص 164.
مختارى
مازندرانى،
محمد حسين،
فرهنگ اصطلاحات
اصولى، ص 242.
محمدى،
ابوالحسن،
مبانى
استنباط حقوق
اسلامى يا
اصول فقه، ص 208.
مشكينى، على،
اصطلاحات
الاصول، ص 256.
مقدمه
صحت
مقدمه دخيل
در صحت ذى
المقدمه
مقدمه صحت،
مقدمه اى است
كه در اتصاف
ذى المقدمه به
صحت نقش دارد،
مانند: طهارت
كه شرط صحت نماز
است; يعنى
نماز صحيح
بدون آن محقق
نمى شود.
در اين كه
مقدمه صحت، در
بحث مقدمه
واجب داخل است
يا نه، اختلاف
وجود دارد;
گروهى از
اصولى ها، هم
چون مرحوم
«صاحب كفايه»
معتقدند
مقدمه صحت، به
مقدمه وجود
برمى گردد و
در محل نزاع
داخل است، خواه
الفاظ عبادات
براى صحيح وضع
شده باشد يا
اعم از آن،
زيرا بر فرض
كه نماز براى
خصوص صحيح وضع
شده باشد، مى
توان گفت:
طهارت، مقدمه
وجودى نماز
است، گر چه
مقدمه صحت آن
نيز مى باشد،
زيرا موضوع له
نماز، همان
نماز صحيح است
و طهارت علاوه
بر اين كه شرط
صحت آن است، شرط
وجود آن نيز
مى باشد. هم
چنين است اگر
لفظ نماز براى
صحيح و فاسد،
هر دو، وضع
شده باشد، زيرا
بحث ما در
مقدمه واجب
است، و واجب،
يعنى آن چه كه
مورد امر قرار
گرفته است، و امر
نيز فقط به
نماز صحيح
تعلق مى گيرد;
بنابراين، در
اين مبنا نيز
آن چه كه واجب
است نماز صحيح
مى باشد و
طهارت، هم شرط
صحت آن و هم
شرط وجود آن
است.
در كتاب
«كفاية
الاصول» آمده
است:
«لا
يخفى رجوع
مقدمة الصحة
الى مقدمة
الوجود و لو
على القول
بكون الاسامى
موضوعة للاعم
ضرورة ان
الكلام فى
مقدمة الواجب لا
فى مقدمة
المسمى
باحدها...»[1]
مرحوم «آقا
ضياء» معتقد
است كه مقدمه
صحت، گاهى به
مقدمه وجود
(كه داخل در
محل نزاع است)
و گاهى به
مقدمه وجوب
(كه داخل در
محل نزاع
نيست) برمى
گردد. مورد
اول، مانند:
طهارت براى
نماز، كه از
مقدمات وجود
مى باشد، و
مورد دوم،
مانند: وقت
نسبت به نماز،
كه پيش از آن
وجوبى نيست
ونماز پيش از
وقت صحيح نمى
باشد.
[1]آخوند
خراسانى،
محمد كاظم بن
حسين، كفاية
الاصول، ص 117
عراقى،
ضياء الدين،
منهاج
الاصول، ج 1، ص
(282-281).
نائينى،
محمد حسين،
فوائد
الاصول، ج 1، ص 271.
عراقى،
ضياء الدين،
نهاية
الافكار، ج 1،
ص 271.
محمدى،
ابوالحسن،
مبانى
استنباط حقوق
اسلامى يا
اصول فقه، ص 213.
شيرازى،
محمد، الوصول
الى كفاية
الاصول، ج 2، ص 25.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 1، ص 358.
طباطبايى
قمى، تقى،
آراؤنا فى
اصول الفقه، ج
1، ص 132.
مشكينى،
على،
اصطلاحات
الاصول، ص 257.
شهابى،
محمود،
تقريرات
اصول، جزء 2، ص 67.
بروجردى،
حسين، نهاية
الاصول، ص 158.
خمينى،
مصطفى،
تحريرات فى
الاصول، ج 1، ص 417.
ولايى،
عيسى، فرهنگ
تشريحى
اصطلاحات اصول،
ص 339.
ذهنى
تهرانى، محمد
جواد، تحرير
الفصول، ج 2، ص 741.
فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 4، ص (541-539).