responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 771

گرفته كه) حكم به صورت مبهم مطرح بشود و اجمال گويى كند; يعنى مطلبى را به روشنى و به صراحت بيان نكند; به بيان ديگر، شرايط و مقتضى براى اجمال گويى وجود دارد و متكلم با توجه به آنها كلامى را سربسته و پوشيده بيان مى كند، مانند سخن عقيل كه گفت: «امرنى معاوية ان اَسُبَّ عليّاً ألا فالعنوه» كه ضمير در «فالعنوه» به معاويه برمى گردد، و عقيل با زيركى آن را به صورت پوشيده و اجمال ابراز نمود.

نكته:

اهمال و اجمال در مراد استعمالى مطرح است نه مراد جدى، و هر دو در اين مشترك هستند كه مولا در مقام بيان مراد استعمالى نيست، اما در اجمال، غرض مولا به اين تعلق گرفته كه حكم به صورت پوشيده گفته شود، و اهمال يعنى «عدم تعلق غرض» نه به بيان تمام مراد و نه به بيان به صورت اجمال و ابهام.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 9، ص 82.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 178.

شيرازى، محمد، الوصول الى كفاية الاصول، ج 3، ص 244 و 247.

مقام افتا

ر.ك: منصب افتا

مقام امتثال

ر.ك: مرحله امتثال

مقام اهمال

موارد وجود شرايط و مقتضى براى مهمل گذاشتن مقصود

مقام اهمال، به موقعيت و شرايطى گفته مى شود كه متكلم، كلامى را با توجه به آن، مهمل القا مى كند; به بيان ديگر، در موردى كه نه براى اجمال گويى و نه براى تبيين كلام مصلحت وجود ندارد متكلم كلامش را مهمل مى گذارد; اين موقعيت و مقام را مقام اهمال مى گويند.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص 90.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 178.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 9، ص 82.

شيرازى، محمد، الوصول الى كفاية الاصول، ج 3، ص 244 و 247.

مقام بيان

اراده داشتن متكلم بر بيان يك مطلب خاص

مقام بيان، از مقدمات حكمت بوده و به اين معنا است كه متكلم، قصد هزل، اهمال و يا اجمال گويى نداشته و غافل نيز نيست. در مقام بيان بودن متكلم به دو صورت است:

1. متكلم در مقام بيان اصل حكم و يا تشريع آن بوده و قصد بيان خصوصيات را ندارد; در اين صورت نمى توان نسبت به خصوصيات به اطلاق كلام او تمسك كرد. مثل اين كه در آيه شريفه آمده است:(لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ1 يا (أَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ)2 كه شارع مقدس در صدد بيان اصل تشريع حج و حليت بيع است و قصد بيان خصوصيات آنها را ندارد.

و مانند آيه: (فَكُلُوا مِمّا أَمْسَكْنَ)3 كه در مقام بيان اين است كه صيد سگ آموزش ديده حلال است و بنابراين، از اين جهت اطلاق دارد، اما از جهت خصوصيات اين صيد در مقام بيان نيست، از اين رو به اطلاق آن در جهت رفع جزء يا قيدى كه نسبت به دخالت آن در اين حكم شك وجود دارد، نمى توان تمسك كرد; براى مثال، نمى توان به اطلاق امر به اكل، در عدم لزوم تطهير محل دندان گرفتن سگ تربيت شده، تمسك نمود.

[2]متكلم در مقام بيان خصوصيات و جزئيات حكم به منظور عمل نمودن مكلف است، مانند اين كه شارع در مقام بيان كيفيت انجام نماز و بيان اجزاى آن باشد; در اين صورت مى توان به اطلاق كلام او تمسك كرد

نكته:

مقصود از «مراد» در «مقام بيان تمام مراد»، مراد استعمالى است نه مراد جدى.


[1]آل عمران (3)، آيه 97

[2]بقرة (2)، آيه 275

[3]مائدة (5)، آيه 4

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 248.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 335.

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص 249.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 3، ص 417.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 287.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 3، ص 549.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 9، ص (90-79).

مقام تخاطب

وضعيت حاصل از مخاطَب قرار دادن فرد يا افرادى توسط متكلم

مقام تخاطب، وضعيت و موقعيتى است كه از مورد خطاب قرار دادن شخص يا اشخاصى به وسيله متكلم پديد مى آيد، كه در اين حالت، متكلم در حال خطاب را «مخاطِب» و طرف خطاب را «مخاطَب» مى نامند.

مخاطَب يا طرف خطاب ممكن است شخص خاصى باشد و ممكن است همه افراد باشند.

اصل در مقام تخاطب اين است كه متكلم عالم به وضع است و در مقام بيان تمام مراد خود، جدى بوده و قصد شوخى ندارد و قرينه اى بر خلاف مراد خود اقامه نكرده است، مگر اين كه خلاف آن اثبات شود.

نكته اول:

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 771
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست