responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 765

الاصول» آمده است:

«لا يخفى انّ النزاع فيه ايضاً يرجع الى انّ الحصر للحكم او الموضوع...»4

ابو حنيفه منكر مفهوم حصر بوده و به حديث «لا صلوة اِلاّ بطهور» استشهاد كرده است كه اگر دلالت بر انحصار كند معنايش اين است كه با تحقق طهور، نماز تحقق پيدا مى كند، در حالى كه در خيلى از موارد با تحقق طهور هم نماز تحقق پيدا نمى كند، مثل جايى كه طهارت باشد ولى يكى از اجزاى نماز نباشد. قائلين به مفهوم حصر به اين اشكال پاسخ داده اند.


[1]مائده (؟؟)، آيه 55

[2]اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 154

[3]نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 438

[4]نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، ص 505

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 127.

خويى، ابوالقاسم، التنقيح فى شرح العروة الوثقى، ص 438.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 251.

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص 247.

سبزوارى، عبدالاعلى، تهذيب الاصول، ج 1، ص 117.

حيدر، محمد صنقور على، المعجم الاصولى، ص 878.

مفهوم زمان

اقوال پيرامون نفى حكم از موضوع در غير زمان تعيين شده در كلام

مفهوم زمان، از اقسام مفهوم مخالف و به معناى نفى طبيعى حكم از موضوع در خارج از زمان معين شده در كلام مى باشد، در صورتى كه در منطوق كلام، آن حكم براى همان موضوع در زمان معينى اثبات شده باشد.

دركتاب «الفصول فى الاصول» آمده است:

«مفهوم الزمان والمكان و هو نفى الحكم عما وقع خارجا عنهما»[1]

براى مثال، اگر جمله «من تصدق يوم الجمعه فله كذا» مفهوم مخالف داشته باشد، به معناى عدم تعلق اجر به صدقه دهنده در غير روز جمعه است.

در حجيت مفهوم زمان اختلاف است; «شافعى» و بعضى از «حنبلى ها» به حجيت آن اعتقاد دارند ولى بيشتر اصوليون از جمله «فخررازى» در «المحصول»، «آمدى» در «الإحكام فى اصول الاحكام»، صاحب فصول و صاحب قوانين به عدم حجيت مفهوم زمان معتقد هستند.


[1]اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 157

همان، ص 259.

رشاد، محمد، اصول فقه، ص 141.

حيدرى، على نقى، اصول الاستنباط، ص 128.

ميرزاى قمى، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانين الاصول، ج 1، ص 192.

شهيدثانى، زين الدين بن على، تمهيد القواعد، ص 116.

عجم، رفيق، موسوعة مصطلحات اصول الفقه عند المسلمين، ج 2، ص 1506.

مفهوم شرط

منتفى شدن سنخ حكم معلّق بر شرط در صورت انتفاى شرط

مفهوم شرط، از اقسام مفهوم مخالف و به معناى انتفاى اصل حكم در جمله جزا هنگام انتفاى شرط است; براى مثال، در آيه: (إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإ فَتَبَيَّنُوا)1 منطوق دلالت مى كند بر اين كه اگر فاسقى خبرى آورد تحقيق وجستوجو كردن درباره صحت و سقم آن واجب است; يعنى وجوب تبيّن هنگام خبر آوردن فاسق ثابت است. هم چنين، مفهوم شرط آيه دلالت مى كند بر اين كه اگر فاسق خبر نياورد، بلكه عادل يا ثقه خبر آورد، حكم وجوب تبيّن نيز ساقط و منتفى است.

در كتاب «كفاية الاصول» آمده است:

«ان المفهوم هو انتفاء سنخ الحكم المعلق على الشرط عند انتفائه»[2]

مشهور ميان اصوليون اين است كه جمله شرطيه مفهوم دارد و برخى وجود مفهوم شرط را در مثل وقف، نذر، ايمان و وصيت مسلّم دانسته اند.

در كتاب «تمهيد القواعد» آمده است:

«لا اشكال فى دلالتهما (الشرط و الوصف) فى مثل الوقف و الوصايا و النذور والايمان»[3]

در چگونگى دلالت جمله شرطيه بر مفهوم تقريرهاى مختلفى ارايه شده است، از جمله:


[1]جمله شرطيه براى دلالت بر اين كه شرط علت انحصارى براى جزا است وضع شده است، به دليل تبادر عليت منحصر در ذهن عرف هنگام شنيدن جمله شرطيه; در نتيجه، با انتفاى شرط كه علت انحصارى براى وجود جزا است حكم در جمله جزا نيز منتفى مى شود

[2]جمله شرطيه تنها براى دلالت بر تلازم ميان جزا و شرط وضع شده و از راه انصراف فهميده مى شود كه شرط علت منحصر براى وجود جزا است، زيرا فرد اكمل لزوم، لزوم علّى انحصارى است

3. اين امر در گرو بيان سه مقدمه است:

أ) ادات شرط براى دلالت بر ربط لزومى ميان شرط و جزا وضع و استعمال شده است (اثبات مراد استعمالى);

ب) آن چه متكلم استعمال كرده جدى است، زيرا اصل، مطابقت مدلول تصورى و مدلول تصديقىِ جدى است;

ج) متكلم در مقام بيان است و براى جزا به كمك اداتى مانند «أو» شرط ديگرى را در عرض شرط اول نياورده است، پس معلوم مى شود كه شرط، علت تامه براى جزا است. هم

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 765
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست