responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 756

[1]صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص 68

همان، ج 1، ص 220.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 2، 1، ص 37.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 80 و 61.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 16.

اصفهانى، محمد تقى بن عبد الرحيم، هداية المسترشدين فى شرح معالم الدين، ص (23-22).

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 1، ص 370 و 428.

فاضل لنكرانى، محمد، مباحث اصولى، ص (326-325).

معناى تبعى

ر.ك: معناى غير استقلالى

معناى جزئى

ر.ك: معناى خاص

معناى جزئى خارجى

ر.ك: معناى خاص

معناى حرفى

معناى فاقد استقلال ذاتى

معناى حرفى، مقابل معناى اسمى بوده و عبارت است از معنايى كه استقلال ذاتى ندارد; يعنى در افاده معناى خود تابع وجود معناى ديگرى است و به تنهايى معناى خود را افاده نمى كند، مانند: معناى كلمه «مِن» در جمله «سرت من البصرة» كه دلالت «من» بر معناى ابتدائيت، بر وجود معناى بصره و سير متوقف است.

اصوليون معتقدند هر معناى نسبى كه بر ارتباط ميان دو مفهوم مستقل دلالت كند، معناى حرفى است; پس معانى حروف و هيئت ها، چه هيئت جمله ناقصه و چه هيئت جمله تامه، از مصاديق معانى حرفى به شمار مى آيد.

چون معناى حرفى بر نسبت و ارتباط بين دو مفهوم مستقل دلالت مى كند و قوام هر نسبتى به دو طرف آن است، هميشه به طور غير مستقل لحاظ مى شود; به خلاف معناى اسمى كه مى تواند به صورت مستقل لحاظ شود; بنابراين، تفاوت معناى اسمى و معناى حرفى همان استقلاليت و تبعيت است.

نكته:

معناى حرفى و معناى اسمى همانند جوهر و عرض مى باشد; جوهر قائم به ذات بوده و خود به خود وجود دارد، ولى عرض در غير حلول مى كند و براى غير است، مانند: جسم و بياض، كه فرق آن دو اين است كه جسم، خود به خود وجود دارد و قائم به ذات است، اما بياض اگر بخواهد تحقق پيدا كند بايد در جسم شكل بگيرد و صفت براى جسم باشد و در آن حلول نمايد[1]

نيز ر.ك: معانى حروف.

1. آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، درر الفوائد فى الحاشية على الفرائد، ج 1، ص (19-18).

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص 219.

همان، ج 2، ص 65.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 14.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 54.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ص 349.

عراقى، ضياء الدين، مقالات الاصول، ج 1، ص 83 و 91.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص 33.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 26.

معناى حروف

ر.ك: معانى حروف

معناى حقيقى

موضوعٌ له لفظ

معناى حقيقى، مقابل معناى مجازى بوده و عبارت است از معنايى كه لفظ براى آن وضع گرديده، و بى آن كه به قرينه و علاقه نياز داشته باشد، در آن به كار برده مى شود، مانند: معناى «حيوان درنده خاص» براى لفظ «اسد».

نيز ر.ك: حقيقت.

شهابى، محمود، تقريرات اصول، جزء 2، ص 41.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص 120.

معناى حكايى

معناى حكايت كننده از واقعيتى در خارج

معناى حكايى، معنايى است كه از واقعيتى در خارج حكايت مى نمايد; براى مثال، لفظ «زيد» معناى حكايى دارد، زيرا سبب حضور معنا در ذهن مى گردد; معنايى كه از واقعيت خارجى زيد حكايت مى كند.

در حكايى بودن معناى اسمى اختلافى نيست، اما درباره حكايى بودن معناى حرفى اختلاف وجود دارد.

برخى هم چون مرحوم «نايينى» تمام حروف را داراى معناى ايجادى مى دانند، زيرا حروف سبب ايجاد ربط نسبت كلامى مى شود و حكايتى در خود آنها وجود ندارد; اما برخى براى اكثر حروف معناى حكايى قائل هستند; حروفى هم چون «مِن»، «اِلى»، «عَلى»، «فى» و غيره; براى مثال، كلمه «من» را حاكى از واقعيتى در خارج مى دانند، اما واقعيتى كه حاكى از نسبت و ارتباط بين دو شىء است.

نكته:

مرحوم «نايينى» اخطارى و حكايى بودن معنا را به هم

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 756
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست