responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 746

معامله (اعم

امور بى نياز از قصد قربت

معامله به معناى اعم، هر آن چيزى است كه در آن قصد قربت معتبر نباشد، چه معامله به معناى اخص باشد و چه غير آن، مثل: تطهير لباس از نجاست.

نيز ر.ك: معامله (اخص).

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص (606-605).

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 7.

معانى اخطارى

ر.ك: معناى اخطارى

معانى استقلالى

ر.ك: معناى استقلالى

معانى اسم

معانى دلالت كننده بر ذات يا حَدَث يا ارتباط بين آن دو بدون اقتران به زمان

معانى اسما، مقابل معانى افعال و حروف قرار داشته، و بر ذات (زيد) يا حدث (علم) و يا ارتباط بين ذات و حدث (ضارب) بدون اقتران به زمان، دلالت مى كند. در برخى اسم ها، ماده و هيئت داراى يك وضع مى باشد; يعنى هر يك داراى وضع مستقلى نيست، مثل: زيد. اما در برخى ديگر، ماده و هيئت هر يك داراى وضع مستقل بوده و معنايى جدا از ديگرى دارند، مثل: ضارب.

نكته اول:

معانى اسما، قابليت دارد كه در يك جمله تام، محكوم به و يا محكوم عليه قرار گيرد; بر خلاف حروف كه صلاحيت هيچ يك را ندارد و بر خلاف افعال كه فقط محكوم به قرار مى گيرد.

نكته دوم:

اسما داراى معناى اسمى مى باشد مگر آنهايى كه داراى هيئت و ماده است، كه در اين گونه اسما ماده داراى معناى اسمى و هيئت داراى معناى حرفى است.

رشاد، محمد، اصول فقه، ج 1، ص 51.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 48.

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 1، ص 125.

معانى اسمى

ر.ك: معناى اسمى

معانى اعم

معانى شامل مصاديق صحيح و فاسد يك عبادت يا معامله

معناى اعم، آن است كه در برگيرنده مصاديق صحيح و فاسد از يك عبادت يا معامله مى باشد; به بيان ديگر، معناى اعم، معنايى است كه هم فرد تام الاجزا والشرايط از معاملات يا عبادات را در بر مى گيرد، و هم فرد فاقد بعضى از اجزا و شرايط را.

نيز ر.ك: صحيح و اعم.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 43.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 135.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 39.

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 2،1، ص 73.

معانى افعال

بحث از ماهيت معانى افعال و تركيب آنها از ماده و هيئت

فعل، مركب از ماده و هيئت است، كه ماده داراى معناى اسمى و هيئت داراى معناى حرفى است; براى مثال، در جمله «تشتعل النار» ماده فعل (اشتعال) معناى اسمى، و هيئت فعل (تشتعل) معناى نسبى و ربطى دارد كه از مصاديق معناى حرفى به حساب مى آيد.

ربطى كه هيئت فعل بر آن دلالت مى كند، ربط ميان مدلول ماده (اشتعال) و مدلول ديگر كلام همانند فاعل (النار) است; بنابراين، معناى فعل، از معناى اسمى و معناى حرفى تركيب مى يابد. و اين مطلب، درستى اين سخن را كه: «معانى الفاظ يا به صورت اسم و يا به صورت حرف است» تأييد مى كند.

نكته اول:

برخى هم چون مرحوم «نايينى» معتقدند هيئت فعل، بر نسبت تامه دلالت مى كند، كه عبارت است از نسبت تحققى ميان حدث و فاعل، اما برخى ديگر مانند «شهيد صدر» آن را نسبت ناقصه دانسته و نسبت تامه را مربوط به جمله مى دانند نه فعل[1]

نكته دوم:

برخى از اصوليون دلالت فعل را بر زمان به وضع مى دانند، اما بعضى مانند مرحوم «نايينى» دلالت فعل را بر زمان، لازمه عقلى تحقق و صدور حدث از فاعل مى دانند نه جزء مدلول فعل[2]


[1]صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص 307

[2]نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، ص 100

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص 84.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 2، 1، ص 53.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 48.

معانى الفاظ

مفاهيم مدلول الفاظ

مراد از معانى الفاظ، مفاهيمى است كه الفاظ بر آنها دلالت دارد، و منظور از معنا و مفهوم نيز همان مُدرَكات كلى عقل است كه عقل آن را از حقايق درك مى كند، چه اين حقايق در خارج داراى مصداق باشد و چه نباشد.

مُدَرك عقلى، بسيط بوده و از ماده و حتى صورت نيز مجرد

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 746
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست