responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 745

غَسل قياس نموده و حكم كند كه مستحب است سه بار انجام گيرد.

اما معترض در جواب به او بگويد: مسح سر و پا، مسح است و در مسح بودن مانند مسح از روى كفش است و مسح از روى كفش مستحب نيست سه بار انجام گيرد.

نكته:

ميان قلب و معارضه دو تفاوت است:

1. در قلب، معترض خلاف حكم مستدل را با همان اصل و همان علتى كه به كار برده است، اثبات مى نمايد; برخلاف معارضه، كه در آن اصل و علت در قياس معترض با اصل و علت در قياس مستدل تفاوت دارد;

[2]در قلب صحيح نيست كه مستدل به قالب (معترض) اعتراض كند، زيرا لازمه آن، اعتراض به اصل و علت قياس خود او است، اما در معارضه، مستدل مى تواند به دليل معترض هر گونه اعتراضى هم چون منع، معارضه و غيره بنمايد

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 1، ص 696.

زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 4، ص 142.

عبدالبر، محمد زكى، تقنين اصول الفقه، ص 85.

جرجانى، محمد بن على، كتاب التعريفات، ص 96.

آمدى، على بن محمد، الإحكام فى اصول الأحكام، ج 2، ص 342.

معارضه بالغير

معارضه با دليل مستدل، از طريق دليل غير مشابه با دليل او

معارضه بالغير، مقابل معارضه بالمثل است. هرگاه در معارضه، دليل معترض نه عين دليل مستدل باشد و نه در شكل و هيئت همانند آن، به آن معارضه بالغير مى گويند.

در كتاب «التعريفات» آمده است:

«... و دليل المعارض ان كان عين دليل المعلل يسمى قلباً والا فان كانت صورته كصورته يسمى معارضة بالمثل والا فمعارضة بالغير...»[1]


[1]جرجانى، محمد بن على، كتاب التعريفات، ص 96

معارضه بالمثل

معارضه با دليل مستدل، از طريق دليل مشابه با دليل او

معارضه بالمثل، مقابل معارضه بالغير است. هرگاه در معارضه، دليل معترض عين دليل مستدل نباشد، ولى در شكل و صورت شبيه آن باشد، آن را معارضه بالمثل مى گويند.

جرجانى، محمد بن على، كتاب التعريفات، ص 96.

معارضه حجت و لاحجت

ناسازگارى مدلول دو دليل، با علم به عدم حجيت يكى از آن دو به طور نامعيّن

معارضه حجت و لا حجت، به معناى تنافى مدلول دو دليلى است كه يكى از آن دو به طور نامعين، شرايط حجيت را ندارد; مثل اين كه دو حديث كه يكى از آن دو به طور قطع حجت بوده و ديگرى به يقين حجت نيست، ولى معلوم هم نيست كدام حجت و كدام لا حجت است، معارضه نمايند. در اين گونه موارد نمى توان به قواعد باب تعارض عمل كرد، زيرا تعارض در جايى است كه دو يا چند دليل متعارض همگى فى نفسه حجيت دارند، ولى اجتماع مدلول آنها در عالم جعل و تشريع محال است; به خلاف معارضه حجت و لاحجت كه يكى از آنها داراى شرايط حجيت نيست، و معلوم نيست كدام يك از آنها است; در اين گونه موارد به قواعد باب علم اجمالى عمل مى شود.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 3، ص 703.

قديرى، محمد حسن، البحث فى رسالات عشر، ص 389.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 6، ص 145.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 2، ص (194-193).

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 7، ص 211.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 3، ص 409.

معارضه خالصه

ر.ك: معارضه

معارضه غير مستقر

ر.ك: تعارض بدوى

معارضه مستقر

ر.ك: تعارض مستقر

معامله (اخص

عقود و ايقاعات

معامله (اخص)، به معناى عقود و ايقاعات است; يعنى هر امر اعتبارى كه وجودش در خارج، بر قصد و رضايت و انشا متوقف باشد، چه انشاى دو جانبه (عقد) و چه يك جانبه (ايقاع).

معامله معانى مختلفى دارد:

1. معامله به معناى بيع، كه اخص از ساير معانى است;

2. معامله به معناى عقدى كه بين دو نفر واقع مى شود;

3. معامله به معناى عقود و ايقاعات;

[4]معامله به معناى هر آن چه كه در آن قصد قربت معتبر نيست

آن معنايى از معامله كه معمولا در مباحث اصولى اراده مى شود، هم چون «آيا تعلق نهى به معامله مقتضى فساد است يانه؟»، معناى سوم است.

جعفرى لنگرودى، محمد جعفر، ترمينولوژى حقوق، ص 664.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص (606-605).

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 7.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 745
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست