responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 731

حيدرى، على نقى، اصول الاستنباط، ص 83.

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 4، ص 224.

زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 1، ص 56.

عبدالبر، محمد زكى، تقنين اصول الفقه، ص 15 و 31.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 7، ص 113.

مستحب اصلى

مستحب مورد اراده مستقل مولا

مستحب اصلى، مقابل مستحب تبعى بوده و به مستحبى گفته مى شود كه خطاب مستقلى بر آن دلالت نموده و اراده شارع به طور مستقيم و مستقل به آن تعلق گيرد; به بيان ديگر، مدلول مطابقى كلام باشد، مانند: نماز و روزه مستحبى.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 82.

مستحب تبعى

مستحب مورد اراده تبعى مولا

مستحب تبعى، مقابل مستحب اصلى بوده و به مستحبى گفته مى شود كه مراد و مقصود اصلى شارع نيست و خطاب مستقلى بر آن دلالت نمى كند بلكه مقصود اصلى شارع، بيان مطلب ديگرى است، اما به تبع آن، اين عمل هم مقصود او است; يعنى مدلول غير مطابقى كلام است و به بيان ديگر، از توابع مقصود مولا و اراده تبعى مولا به آن تعلق گرفته است.

مثل آن كه مولا بگويد: «زر الحسين(عليه السلام)»، كه مقصود اصلى، زيارت حرم امام حسين(عليه السلام) است، ولى لازمه آن، استحباب پيمودن مسير نيز مى باشد.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 82.

مستحب غيرى

فعل داراى استحباب، به سبب مقدمه بودن آن براى چيز ديگر

مستحب غيرى، مقابل مستحب نفسى بوده و به مستحبى گفته مى شود كه تحقق مستحب ديگر به آن وابسته است; به بيان ديگر، مستحب غيرى، عملى است كه ذاتاً مصلحت نداشته بلكه مصلحت در غير آن است و از آن جا كه اين عمل مقدمه رسيدن به غير شده، استحباب غيرى پيدا مى كند، مثل تمام مقدمات امور مستحبى كه استحباب غيرى دارند.

نكته:

در اين كه عقل، به استحباب مستحب غيرى حكم مى كند، بين علما اختلافى نيست، اما در استحباب شرعى مقدمه مستحب اختلاف وجود دارد.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 82.

مستحب مشروط

فعل داراى استحبابِ مشروط به چيز ديگر

مستحب مشروط، مقابل مستحب مطلق بوده و به مستحبى گفته مى شود كه استحباب آن بر چيزى متوقف و مشروط مى باشد، مانند: استحباب غسل جمعه كه منوط به فرا رسيدن روز جمعه است.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 82.

مستحب مطلق

مستحب غير متوقف بر قيد يا شرط

مستحب مطلق، مقابل مستحب مشروط بوده و به مستحبى گفته مى شود كه حكم استحباب آن بر قيد و شرطى متوقف نمى باشد، مثل: نماز، وضو و غسل مستحبى.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 82.

مستحب معلّق

فعل داراى استحباب فعلى، و وجود متوقف بر امر حاصل در آينده

مستحب معلّق، مقابل مستحب منجز بوده و عبارت است از عملى كه حكم استحباب آن، فعلى است، اما وجودش متوقف بر امرى غير مقدور بوده كه در آينده حاصل مى شود.

مانند آن كه شخصى پيش از فرا رسيدن ايام حج، قصد انجام حج مستحبى دارد بنا بر اين فرض كه استحباب آن الآن موجود بوده و به سبب همين استحباب شرعى، بر او مستحب است كه مقدمات آن را فراهم سازد اما به جا آوردن حج منوط به فرا رسيدن موسم آن است، كه مقدور مكلف نيست.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 82.

مستحب منجّز

مستحب غير متوقف بر امر غير مقدور و قابل امتثال بالفعل

مستحب منجّز، مقابل مستحب معلّق بوده و به مستحبى گفته مى شود كه وجود آن بر امر غير مقدورى متوقف نيست; به بيان ديگر، مستحب منجز، آن است كه استحباب و مستحب، هر دو، بالفعل، منجز و حتمى بوده و حالت انتظارى نداشته باشد، مانند: نمازهاى مستحبى.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 82.

مستحب نفسى

فعل داراى استحباب نفسى

مستحب نفسى، مقابل مستحب غيرى بوده و به مستحبى گفته مى شود كه استحباب آن به طور مستقيم به خود عمل تعلق

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 731
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست