responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 678

خاصى است موجب سقوط امر مولا مى گردد، و اگر مأمور فرد ديگرى را به جا آورد، امر مولا را امتثال ننموده و بر آن ثواب مترتب نيست، مانند: نماز كه مشروط به قصد قربت است.

به بيان ديگر، مأمورٌبه مشروط، نوعى از مأموربه است كه تعلق امر به آن، به وجود چيز ديگرى مشروط است، مانند: حج نسبت به استطاعت، كه تعلق امر به حج و وجوب آن بر مكلف، به استطاعت وى مشروط است.

نيز ر.ك: امر مطلق.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 1، ص 325.

مأمورٌبه مطلق (زمان)

مأمورٌ به غير مشروط به انجام در زمان خاص

مأمورٌبه مطلق (زمان)، مأمورٌبه اى است كه نسبت به زمان اطلاق دارد.

توضيح:

زمان، گاهى به صورت ظرف و گاهى به صورت قيد در مأموربه لحاظ مى شود.

در جايى كه به صورت ظرف لحاظ مى شود، تقييد آن از نظر عقلى لغو است، زيرا انجام هر فعلى به زمان نياز دارد و اين امرى بديهى در زمانيات است.

در جايى كه زمان به صورت قيد لحاظ مى گردد، گاهى مأمورٌبه نسبت به آن مطلق است كه آن را مأمورٌبه مطلق مى گويند; يعنى در مأمورٌبه، از نظر شرعى وقت مخصوصى اعتبار نشده است، مانند: قضاى نمازهاى فوت شده; و گاهى مأمورٌبه نسبت به آن مقيد است كه آن را مأمورٌبه موقت مى گويند.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 1، ص 393.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 97.

مأمورٌبه مطلق (شرط)

فعل متعلق طلب، بدون شرط خاص

مأموربه مطلق (شرط)، مقابل مأموربه مشروط بوده و عبارت است از فعلى كه بر تمامى افراد ماهيت مأموربه صادق است و همه را شامل مى گردد، به گونه اى كه با ايجاد هر يك از افراد مأموربه در خارج، امر ساقط گرديده و امتثال محقق مى شود به خلاف مأموربه مشروط كه فرد خاصى از ماهيت، مطلوب مولا است مانند: امر به تطهير لباس نجس براى نماز، كه در تطهير، قصد قربت دخالت ندارد; به بيان ديگر، مأموربه مطلق (شرط) نوعى از مأموربه است كه امر به آن، بر وجود چيز ديگرى متوقف نيست; براى مثال، حج، نسبت به پيمودن مسافت تا مكه، مأموربه مطلق است، زيرا تعلق امر به حج مشروط به پيمودن مسافت نيست; به خلاف استطاعت كه تعلق امر به حج، به آن مشروط است; بنابراين، حج، نسبت به استطاعت، مأموربه مشروط، و نسبت به پيمودن مسافت، مأموربه مطلق است.

نيز ر.ك: امر مطلق.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 91.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 1، ص 325.

مأمورٌبه معلّق

فعل متعلق طلب براى انجام در آينده اى معيّن

مأموربه معلق، مقابل مأموربه منجز بوده و به فعلى گفته مى شود كه انجام دادن آن منوط به فرا رسيدن زمان خاصى در آينده است، هر چند امر متعلق به آن، به مرحله فعليت رسيده است، مثل اين كه چند ماه پيش از فرارسيدن ايام حج، شخصى مستطيع گردد و امر به حج در حق او فعليت پيدا كند، اما به دليل فرا نرسيدن موسم حج، وى قادر به اداى آن در حال حاضر نيست.

نيز ر.ك: واجب معلق.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 1، ص 339.

مأمورٌبه منجّز

فعل متعلق طلب، غير مشروط به زمان آينده

مأمورٌبه منجّز، مقابل مأمورٌبه معلّق بوده و به فعلى گفته مى شود كه به مجرد تعلق امر به آن، مى توان آن را به جا آورد; يعنى امر و مأمورٌبه هر دو فعلى بوده. و هم زمان با تعلق امر به فعل، مكلف قادر به انجام آن در خارج است و زمان خاصى براى انجام آن در نظر گرفته نشده; به خلاف مأمورٌبه معلق كه امر در زمان حاضر به آن تعلق مى گيرد، ولى چون بايد در زمان خاصى در آينده انجام شود در حال حاضر، انجام آن مقدور مكلف نيست.

نيز ر.ك: واجب منجّز.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 1، ص 339.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 92.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 127.

مأمورٌبه موقت

مأمورٌ به مشروط به انجام در زمان خاص

مأمورٌبه موقت، فعلى است كه از سوى شارع براى انجام آن، وقتى خاص تعيين شده است. در اين نوع از مأمورٌبه، در حقيقت شارع دو خواسته دارد:

1. ايجاد مأمورٌبه در خارج;

[2]ايجاد آن در زمان خاص، و با فقدان هر يك از اين دو، خواسته مولا بر آورده نشده و امر به آن ساقط نمى گردد، مانند: نماز و روزه كه انجام دادن آنها در وقتى خاص مطلوب شارع است

نيز ر.ك: واجب موقت.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 678
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست