responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 662

سوى مولا در هنگام خسوف دلالت مى كند; يعنى اگر خسوف نباشد، اين نماز آيات نيز مطلوب مولا نبوده و وجوب پيدا نمى كند.

نيز ر.ك: قيد هيئت; قيد امر.

رشتى، حبيب الله بن محمد على، بدايع الافكار، ص (314-310).

قيد عدمى

قيد داراى مفهوم عدمى

قيد عدمى، قيدى است كه كلمه يا كلام را مقيد مى كند، ولى داراى مفهومى عدمى است; براى مثال، شرط صحت نماز اين است كه در مكان غير غصبى، اقامه شود، يا شرط اكرام هاشمى (از سلسله جليله سادات) آن است كه غير جاهل باشد; به قيود «غصبى نبودن» و «جاهل نبودن» قيود عدمى مى گويند.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 442.

قيد عقلى

قيد اعتبار شده به حكم عقل

قيد عقلى، مقابل قيد شرعى بوده و عبارت است از قيدى كه عقل آن را در مقيد لحاظ كرده است، به گونه اى كه انجام تكليف بدون آن در نظر عقل، ممكن نيست، مانند: لحاظ كردن قيد قدرت، در به جا آوردن مأموربه.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 2، ص 221.

شيرازى، محمد، الوصول الى كفاية الاصول، ج 1، ص 496.

قيد غالبى

قيد بيان گر ويژگى غالب افراد مقيَّد

قيد غالبى، از اقسام قيد غير احترازى و مقابل قيد توضيحى بوده و به قيدى گفته مى شود كه بيان گر خصوصيت موجود در غالب افراد مقيد مى باشد، مانند: «ربائبكم اللاتى فى حجوركم; دختران همسران شما، كه در دامان شما و تحت سرپرستى شما بزرگ مى شوند»;1 اين قيد بيان گر اين است كه غالب دخترانى كه مادرانشان تن به ازدواج مجدد مى دهند، در سنين كودكى بوده و تحت سرپرستى شوهر جديد پرورش مى يابند، و از اين قيد، احتراز قصد نشده است.


[1]نساء (4)، آيه 23

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص (258-257).

قيد غير احترازى

قيد غير محدود كننده دايره مفهومى كلام

قيد غير احترازى، مقابل قيد احترازى بوده و عبارت است از قيدى كه مراد از آوردن آن، محدود كردن دايره مفهومى كلمه و يا كلام نيست، بلكه اين قيد، يا اصلاً، محدوديتى را ايجاب نمى كند مانند قيدهاى توضيحى كه داراى اين خصوصيت مى باشد و يا آن كه محدوديت مفهومى ناشى از قيد، بر غالب حمل مى شود و آن محدوديت، مراد گوينده نيست.

نيز ر.ك: قيد توضيحى.

خمينى، مصطفى، تحريرات فى الاصول، ج 2، ص 630.

قيد غير اختيارى

قيد خارج از اختيار و قدرت مكلّف

قيد غير اختيارى، مقابل قيد اختيارى بوده و به قيدى گفته مى شود كه ايجاد آن، مقدور مكلف و در اختيار او نيست، مانند: وجوب نماز ظهر هنگام زوال شمس (ظهر شرعى) كه در اين مثال، زوال شمس در اختيار مكلف نيست، ولى حكم وجوب نماز، به آن مقيد گرديده است. اين گونه قيود در مقام طلب، مفروض الوجود در نظر گرفته مى شود، زيرا تعلق تكليف به آنها صحيح نيست.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 2، ص (325-324).

خمينى، مصطفى، تحريرات فى الاصول، ج 1، ص 468.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 367.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص 363.

طباطبايى قمى، تقى، آراؤنا فى اصول الفقه، ج 1، ص 140.

قيد ماده

قيود مربوط به ماده امر يا نهى

قيد ماده، مقابل قيد هيئت بوده و عبارت است از قيدى كه مربوط به ماده امر يا نهى بوده و موجب تقييد مكلفٌ به (واجب يا حرام) مى شود; به بيان ديگر، قيودى كه در لسان دليل حكم (تكليف) اخذ شده است، بعضى مربوط به هيئت و بعضى مربوط به ماده مى باشد و قيودى كه مكلفٌ به (واجب يا حرام) را مقيد مى نمايد، قيود ماده است، مانند: «ان جائك زيد فاكرمه»، كه اگر آمدن زيد در وجوب اكرام وى تأثير داشته باشد، اين قيد، قيد هيئت مى باشد، و اگر آمدن زيد به وجوب ربطى نداشته باشد، بلكه مربوط به ماده و نفس اكرام (واجب) باشد، اين قيد، قيد ماده به شمار مى آيد، و يا مانند «صل مع الطهارة»، كه طهارت، قيد واجب (نماز) است نه قيد وجوب.

نكته:

قيد به لحاظ لزوم تحصيل يا عدم لزوم تحصيل، متفاوت است; قيدهاى مربوط به ماده، لازم التحصيل مى باشد، مانند: قيد طهارت براى نماز در جمله «صل مع الطهارة». اما قيود مربوط به هيئت، لازم التحصيل نمى باشد، مانند: استطاعت براى حج.

در صورت شك در اين كه قيد، مربوط به ماده است تا در نتيجه، لازم التحصيل باشد يا مربوط به هيئت تا تحصيل آن لازم نباشد، به اصول عمليه رجوع مى شود و با تمسك به اصل برائت يا استصحاب عدم ثبوت تكليف، به عدم ثبوت تكليف حكم مى شود.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 662
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست