responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 661

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 367.

خمينى، مصطفى، تحريرات فى الاصول، ج 1، ص 437.

طباطبايى قمى، تقى، آراؤنا فى اصول الفقه، ج 1، ص 140.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 2، ص 324.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص 227.

قيد اعتبارى

قيد داراى وجود اعتبارى

قيد اعتبارى، قيدى است كه وجود اعتبارى دارد و وجود آن در گرو اعتبار مُعتبِر (اعتبار كننده) است، مانند: «زيد الرئيس» و «زيد المالك» كه رياست و مالكيت، هر دو، از امور اعتبارى است كه عقلاى عالم آن را اعتبار نموده اند.

خمينى، روح الله، تهذيب الاصول، ج 1، ص 525.

قيد تأسيسى

ر.ك: قيد احترازى

قيد توضيحى

قيد تبيين كننده مفهوم كلام

قيد توضيحى، از اقسام قيد غير احترازى و مقابل قيد غالبى بوده و عبارت است از قيدى كه در كلام آورده مى شود ولى مفهوم آن را محدود نمى سازد، بلكه معناى آن را تبيين مى كند، مانند: «لا تشرب خمرا مسكرا»، كه در آن، «اسكار» قيدى است كه دايره مفهومى خمر را محدود نمى سازد، بلكه يكى از ويژگى هاى ذاتى آن را بيان مى كند.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 2، ص 220.

شيرازى، محمد، الوصول الى كفاية الاصول، ج 1، ص 497.

قيد حقيقى

قيد داراى وجود حقيقى و بى نياز از اعتبار مُعتَبِر

قيد حقيقى، مقابل قيد اعتبارى بوده و به قيدى گفته مى شود كه وجود حقيقى داشته و وجود آن به اعتبار معتبر وابسته نيست، مانند: «الانسان الابيض»، كه «ابيض» در خارج وجود حقيقى دارد.

خمينى، روح الله، تهذيب الاصول، ج 1، ص 525.

قيد حكم

قيد محدود كننده دامنه شمول حكم

قيد حكم، مقابل قيد موضوع بوده و به قيدى گفته مى شود كه دامنه شمول حكم را محدود مى كند، مانند:

«الماء المتغير متنجس» يا «الماء اذا تغير تنجس».

همان طور كه از مثال به دست مى آيد، قيد به دو صورت در حكم لحاظ مى گردد:

1. قيد مقوم حكم است; يعنى به گونه اى است كه قوام حكم به آن بوده و با نبودن آن، حكم از بين مى رود، مانند: «الماء المتغير متنجس» كه حكم بر روى آب مقيد به «تغير» رفته است;

[2]قيد مقوم حكم نيست; يعنى فقط در عارض شدن حكم بر موضوع در نظر گرفته شده و در برداشتن آن دخالت ندارد; به عبارت ديگر، قيد، شرط عارض شدن حكم بر موضوع است، مانند: «الماء اذا تغير تنجس»، كه علت پيدا شدن حكم تنجس، دگرگونى (تغير) آن است، اما با رفع اين تغير، حكم نجاست از بين نمى رود

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 363.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص (430-429).

قيد زمانى

قيد محدود كننده شمول حكم به لحاظ زمان

قيد زمانى، قيدى است كه شمول حكم را به لحاظ زمان محدود مى نمايد، مثل اين كه مولا بگويد: «صل الظهر من الزوال الى المغرب»، كه در اين مثال، وجوب خواندن نماز ظهر به صورت ادا، به فاصله زمانى بين زوال شمس (ظهر شرعى) تا مغرب مقيد شده است.

نكته:

قيد زمانى از اقسام قيود غير اختيارى است، زيرا ايجاد اين زمان خاص، مقدور مكلف نيست.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص (62-61).

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 6، ص 383.

قيد شرعى

قيد لحاظ شده توسط شارع

قيدشرعى، قيدى است كه شارع آن را براى مقيد لحاظ كرده است، به گونه اى كه شرعاً امتثال تكليف، بدون آن ممكن نيست، مانند: مقيد ساختن نماز به قيد طهارت.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 2، ص 221.

شيرازى، محمد، الوصول الى كفاية الاصول، ج 1، ص 497.

قيد طلب

قيد هيئت طلبى يا صيغه امر

قيد طلب، قيدى است كه طلب مولا (نفس امر) و فرمان صادر شده از سوى او را به گونه اى مقيد مى نمايد كه اگر اين قيد نباشد، طلب نيز معدوم مى گردد، چه اين طلب، طلب انجام فعل (وجوبى يا استحبابى) باشد يا ترك آن.

قيد طلب، در حقيقت، قيد هيئت طلبى يا صيغه طلب است، مانند: «اذا خسف القمر فصل» كه بر طلب وجوبى نماز آيات از

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 661
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست