responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 660

مانند مرحوم «سيد مرتضى» معتقدند ميان اين نوع قياس با ساير قياس ها فرقى وجود ندارد و ادله منع از عمل به قياس، اين مورد را نيز شامل مى گردد.

عده اى ديگر از علما نيز اين نوع قياس را در حقيقت، قياس نشمرده اند، بلكه آن را در قلمرو سنت داخل نموده اند[1]


[1]جناتى، محمد ابراهيم، منابع اجتهاد (از ديدگاه مذاهب اسلامى)، ص 298

آمدى، على بن محمد، الإحكام فى اصول الأحكام، ج 4،3، ص 312.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 2، ص 182.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 519.

طباطبايى حكيم، محمد تقى، الاصول العامة للفقه المقارن، ص 305.

مشكينى، على، تحرير المعالم، ص 179.

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص 230.

مجاهد، محمد بن على، مفاتيح الاصول، ص 659.

بهبهانى، محمد باقر بن محمد اكمل، الفوائد الحائرية، ص 148و293.

زحيلى، وهبه، الوجيز فى اصول الفقه، ص 75.

جعفرى لنگرودى، محمد جعفر، دانشنامه حقوقى، ج 2، ص 494.

غزالى، محمد بن محمد، المستصفى من علم الاصول (به ضميمه فواتح الرحموت بشرح مسلم الثبوت)، ج 2، ص 272.

قياس منصوصه

ر.ك: قياس منصوص العلة

قياس منطقى

ر.ك: قياس (منطق)

قياس منقح المناط

ر.ك: قياس تنقيح مناط

قياس مؤثر

قياس مبتنى بر وصف مناسب مؤثر

قياس مؤثر، مقابل قياس ملايم بودن و به قياسى گفته مى شود كه علت آن، وصف مناسب مؤثر مى باشد; به بيان ديگر، هرگاه وصف مناسبى كه علت بودنش براى حكم از راه نص يا اجماع ثابت شده است، علت قياس باشد، اين نوع قياس را، قياس مؤثر مى نامند[1]

نكته:

در تعريف قياس مؤثر تعبيرهاى مختلفى به كار برده شده كه از اختلاف در تعريف «مناسب مؤثر» سر چشمه مى گيرد.

نيز ر.ك: مناسب مؤثر.


[1]زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 1، ص 688

غزالى، محمد بن محمد، المستصفى من علم الاصول (به ضميمه فواتح الرحموت بشرح مسلم الثبوت)، ج 2، ص 319.

جعفرى لنگرودى، محمد جعفر، دانشنامه حقوقى، ج 2، ص 492.

طباطبايى حكيم، محمد تقى، الاصول العامة للفقه المقارن، ص (312-311).

قياس يقينى

ر.ك: قياس قطعى

قيد

عبارت محدود كننده شمول مفهوم كلام ديگر

قيد، در لغت به معناى ريسمان و مانند آن است كه براى حفظ چارپايان به پاى آنان مى بندند، و در اصطلاح، كلمه يا كلامى است كه به كلمه يا كلام ديگر افزوده مى شود تا عموم و شمول مفهوم آن را محدود سازد.

بحث از قيد، در علم اصول در مباحث متعددى هم چون اطلاق و تقييد، عام و خاص و مفهوم وصف مطرح شده است.

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 3، ص 586.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص (262-261).

سبحانى تبريزى، جعفر، الموجز فى اصول الفقه، ج 1، 2، ص 164.

قيد احترازى

قيد محدود كننده دايره مفهومى كلام

قيد احترازى، مقابل قيد غير احترازى بوده و به قيدى گفته مى شود كه براى تنگ كردن دايره موضوع حكم و خارج كردن غير موضوع مقيد، از شمول حكم نسبت به آن، در كلام مى آيد، مانند آن كه مولا بگويد: «اعتق رقبة مؤمنة; برده مؤمنى را آزاد كن» كه در اين جا قيد «ايمان» براى احتراز از آزاد كردن برده كافر است; يعنى او را از شمول حكم آزادى خارج مى سازد.

نكته: اصل در قيود، احترازى بودن است.

1. مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ص (125-124).

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 262.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 2، ص 221.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 33.

قيد اختيارى

قيد قابل ايجاد به اختيار و قدرت مكلّف

قيد اختيارى، مقابل قيد غير اختيارى بوده و به قيدى گفته مى شود كه ايجاد آن در خارج در اختيار مكلف و مقدور او مى باشد، مانند: طهارت نسبت به نماز، كه وجود نماز مقيد به وجود طهارت است، و ايجاد طهارت نيز مقدور مكلف مى باشد.

نكته:

در جاهايى كه طلب، به قيد خاصى مقيد مى گردد، اين قيد يا اختيارى است و يا غير اختيارى، و در صورتى كه اختيارى باشد نيز دو صورت دارد:

1. قيدى كه امتثال امر شرعى، به وجود آن متوقف است و مورد طلب قرار گرفته است، مانند: طهارت براى نماز واجب، كه در اين صورت اين قيد، قيد واجب مى شود;

[2]قيدى كه فعليت وجوب بر آن متوقف است و مورد طلب قرار نگرفته است بلكه مفروض الوجود در نظر گرفته مى شود، مانند: استطاعت نسبت به حج، كه در اين صورت، اين قيد، قيد وجوب به شمار مى آيد

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 660
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست