responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 597

يكى از قضايايى كه در اصول از آن بحث شده و ثمرات فقهى فراوانى هم دارد، قضيه «مغيّا» به غايت مى باشد; يعنى قضيه اى كه در آن از كلماتى مثل «الى» يا «حتى» كه بر غايت دلالت مى كنند، استفاده شده باشد.

در قضاياى «مغيا به غايت» دو بحث وجود دارد:

1. آيا غايت در مغيا داخل است يا خارج از آن مى باشد؟

2. آيا قضيه غايى بر انتفاى حكم، هنگام انتفاى غايت دلالت مى كند يا خير؟

اگر در بحث اول ثابت شد كه غايت در مغيا داخل است، بحث مفهوم، فقط نسبت به بعد از غايت جارى مى شود، و اگر ثابت شد غايت از مغيا خارج است، بحث مفهوم، غايت را هم افزون بر ما بعد الغايه در بر گرفته و آن را در دايره قضيه مفهومى قرار مى دهد.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 125.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 3، ص 327.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص (140-137).

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص 246.

شيرازى، محمد، الاصول، ج 5، ص 5.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص (267-265).

غايت استعمال

ر.ك: دواعى استعمال

غايت اصول فقه

ر.ك: فايده اصول فقه

غايت حكم

كلمه دلالت كننده بر نهايت استمرار حكم

غايت حكم، مقابل غايت موضوع بوده و عبارت است از غايتى كه قيد حكم محسوب مى شود و استمرار حكم را معين مى كند، مانند: قضيه «كل شى ء طاهر حتى تعلم انه قذر»، كه «كل شى ء» موضوع و «طاهر» حكم است، و قيد «حتى» غايت براى «طاهر» است و در حقيقت، از شئون محمول شمرده مى شود. البته برخى در همين قضيه، «حتى» را قيد موضوع گرفته اند.

در بحث مفهوم غايت، برخى بين غايت موضوع و غايت حكم تفصيل داده اند; به اين بيان كه اگر غايت حكم باشد، مفهوم ثابت است و بر «انتفاء الحكم بعد تحقق الغاية» دلالت مى كند; اما اگر غايت، غايت موضوع باشد، دليلى بر مفهوم داشتن غايت، وجود ندارد.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 140.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص (247-246).

حيدرى، على نقى، اصول الاستنباط، ص (129-127).

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 2، ص 220.

سبحانى تبريزى، جعفر، الموجز فى اصول الفقه، ج 2،1، ص 169.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 7، ص 555.

شيرازى، محمد، الاصول، ج 5، ص 7.

غايت غير فورى

غايت مركب از اجزا و داراى ابتدا و انتها

غايت غير فورى، مقابل غايت فورى مى باشد و عبارت است از، غايتى كه مركب از اجزا بوده و ابتدا و انتها دارد; براى مثال، در جمله «اتموا الصيام الى الليل»، «ليل» مجموعه مركبى است كه دارى اجزاى زمانى كه در امتداد زمان به تدريج موجود مى شوند است. يا در جمله «سرت من البصرة الى الكوفة»، «كوفه» يك مجموعه مركب از اجزاى مكانى است. هم چنين در مثال: «كُلِ السمكة حتى رأسها»، «رأس» مركب و داراى اجزا است كه ابتدا و انتها دارد.

نزاع اصوليون در اين كه آيا خود غايت نيز در مغيا داخل است يا نه، مربوط به همين غايت است.

حيدرى، على نقى، اصول الاستنباط، ص 128.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 7، ص (566-565).

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 247.

غايت فورى

غايت بسيط و فاقد ابتدا و انتها

غايت فورى، به غايتى گفته مى شود كه بسيط بوده و ابتدا و انتها ندارد; براى مثال، در جمله «كل شى ء لك حلال حتى تعرف انه حرام بعينه»، شناخت حرام، غايت فورى است، چون ابتدا و انتها در آن تصور ندارد و به مجرد حصول معرفت، حليت از بين مى رود; به خلاف «كل شى ء لك حلال حتى يوم الجمعة» كه غايت در آن، روز جمعه است كه پاره اى از زمان بوده و ابتدا و انتهاى آن مشخص مى باشد.

نكته:

برخى از اصولى ها اعتقاد دارند جمله غايى بدون قرينه، هيچ ظهورى در خروج «نفس غايت» از حكم مغيّا يا دخول در آن ندارد، مگر در مواردى كه غايت فوريت داشته باشد، مثل «معرفت حرام» كه در چنين جاهايى خود غايت و ما بعد آن از حكم مغيا خارج مى باشد.

حيدرى، على نقى، اصول الاستنباط، ص 128.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 597
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست