responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 573

شدن معنايى براى يك لفظ كه غير از معناى لغوى آن است، و يا رسم شدن پرداخت بخشى از مهريه هنگام عقد، و يا هديه دادن لباس و زيور آلات به خانم ها در دوران نامزدى.

طباطبايى حكيم، محمد تقى، الاصول العامة للفقه المقارن، ص 421.

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص 220و222.

جناتى، محمد ابراهيم، منابع اجتهاد (از ديدگاه مذاهب اسلامى)، ص 369.

زحيلى، وهبه، الوجيز فى اصول الفقه، ص 98.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 2، ص 830.

موسى، كامل، المدخل الى التشريع الاسلامى، ص 219.

بحرالعلوم، محمد، الاجتهاد اصوله و احكامه، ص 85.

خلاف، عبدالوهاب، علم اصول الفقه و خلاصة التشريع الاسلامى، ص 89.

عرف عام

شيوه مستمر ميان عموم مردم

عرف عام، به معناى روش شايع و مستمر گفتارى يا كردارى در بين عموم يا بيشتر مردم است; بنابراين، عرف عام به صنف خاص و مكان خاصى تعلق ندارد بلكه بيشتر مردم، با وجود تفاوت در سطوح زندگى، در آن شريك اند، مثل: رجوع جاهل به متخصص و عالم.

طباطبايى حكيم، محمد تقى، الاصول العامة للفقه المقارن، ص 420.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 2، ص 829.

نمله، عبدالكريم بن على بن محمد، المهذب فى علم اصول الفقه المقارن، ج3، ص1020.

ابو زهره، محمد، اصول الفقه، ص 256.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 248.

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص 221 و 205.

بحرالعلوم، محمد، الاجتهاد اصوله و احكامه، ص 84.

منصورى، خليل رضا، نظرية العرف و دورها فى عملية الاستنباط، ص 55.

سويدى، محمد امين، تسهيل الحصول على قواعد الاصول، ص 246.

مجاهد، محمد بن على، مفاتيح الاصول، ص 39.

جناتى، محمد ابراهيم، منابع اجتهاد (از ديدگاه مذاهب اسلامى)، ص 395.

عرف عملى

شيوه مستمر كردارى ميان مردم يا گروه خاص

عرف عملى، به معناى روش و شيوه عملى مستمر است كه در ميان تمام يا بيشتر افراد جامعه يا گروه خاصى مرسوم مى باشد، مثل شيوع بيع معاطاتى (بيع بدون صيغه) و يا رفتن به حمام عمومى بدون تعيين مدت خاص.

زحيلى، وهبه، اصول الفقه الاسلامى، ج 2، ص 828.

جعفرى لنگرودى، محمد جعفر، مقدمه عمومى علم حقوق، ص 52.

نمله، عبدالكريم بن على بن محمد، المهذب فى علم اصول الفقه المقارن، ج3، ص1021.

بحرالعلوم، محمد، الاجتهاد اصوله و احكامه، ص 84.

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 252 و 257.

زحيلى، وهبه، الوجيز فى اصول الفقه، ص 97.

خلاف، عبدالوهاب، علم اصول الفقه و خلاصة التشريع الاسلامى، ص 89.

جناتى، محمد ابراهيم، منابع اجتهاد (از ديدگاه مذاهب اسلامى)، ص 396.

منصورى، خليل رضا، نظرية العرف و دورها فى عملية الاستنباط، ص 53 و 56.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 244 و 248.

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص (221-220).

طباطبايى حكيم، محمد تقى، الاصول العامة للفقه المقارن، ص 421.

عرف غالب

شيوه مستمر ميان بيشتر مردم

عرف غالب، به روش شايع و مستمر بيشتر ساكنان يك ناحيه يا كشور خاص مى گويند; به بيان ديگر، اگر گفتار يا كردارى، روش غالب مردم يك ناحيه يا كشورى خاص باشد و فقط در موارد نادر، بعضى از افراد به آن عمل نكنند، به آن عرف غالب گفته مى شود.

نيز ر.ك: عرف مطرد.

منصورى، خليل رضا، نظرية العرف و دورها فى عملية الاستنباط، ص 57 و 155.

جناتى، محمد ابراهيم، منابع اجتهاد (از ديدگاه مذاهب اسلامى)، ص 393.

عرف غير مسامح

موارد غير قابل تسامح از نظر عرف

عرف غير مسامح، مقابل عرف مسامح بوده و به عرفى گفته مى شود كه با نظر دقيق به مسايل نگاه كرده و مسايل كوچك از ديد او پنهان نمى ماند، هر چند كه دقت هاى عقلى را نيز به كار نمى گيرد.

توضيح:

عرف به مسايل دو گونه نظر دارد:

1. نظر مسامحى;

[2]نظر غير مسامحى و دقيق

در نظر مسامحى، بناى عرف بر مسامحه، نديدن و به حساب نياوردن مسايل كوچك و كم اهميت است و خود نيز به اين مسامحه توجه دارد; براى مثال، در يك خروار گندم مقدارى ناخالصى (خاك و كاه) وجود دارد، ولى عرف مى گويد: اين، يك خروار گندم است; اما در وزن كردن طلا و زعفران، عرف نظر دقيق و غير مسامحى دارد، هر چند دقت هاى عقلى ندارد.

ملاك تشخيص مفاهيم و تطبيق آنها بر مصاديق، عرف غير مسامح است كه نظرى دقيق دارد، و اين عرف است كه در مقابل عقل قرار مى گيرد; براى مثال، جهت تشخيص اين كه قطره خونى كه بر روى لباسى افتاده، بعد از تطهير نيز به آن خون اطلاق مى شود يا نه، عرف دقيق و غير مسامح مى گويد: اين، رنگِ خون است و خونى در لباس وجود ندارد و به همين سبب، حكم مى كند كه نماز خواندن در آن لباس صحيح است; اما عقل مى گويد: وجود رنگ خون، نشانه بودن خون است،

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 573
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست