شده است كه
نسبت به هر
فردى از افراد
عام، حكمى
مستقل و اطاعت
و عصيان
جداگانه اى
مطرح است; براى
مثال، اگر
مولا بگويد:
«اكرم كل فقيه»
معنايش اين
است كه اگر
زيدِ فقيه
اكرام شود يك
اطاعت محقق
شده است و اگر
تعداد فقيهان
بر فرض بيست
نفر باشد و
همه به جز يك
نفر از آنها
اكرام شوند،
نوزده امتثال
تحقق يافته و يك
معصيت رخ داده
است.
نكته اول:
فرق عموم
استغراقى و
عام استغراقى
اين است كه عموم،
بيشتر در مورد
معنا و عام در
مورد لفظ به
كار مى رود.
نكته دوم:
عام
استغراقى،
مقابل عام
بدلى و عام
مجموعى مى
باشد كه در هر
سه آنها عموميت
به حسب افراد
است اما
چگونگى شمول
آنها بر افراد
و نيز تعلق
حكم به آنها
در هر يك با ديگرى
تفاوت دارد.
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
1، ص 443.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 2، ص 87.
خمينى، روح
الله، مناهج
الوصول الى
علم الاصول، ج
2، ص 211.
سبزوارى،
عبدالاعلى،
تهذيب
الاصول، ج 1، ص 149.
محمدى،
على، شرح اصول
فقه، ج 1، ص 211و302.
مشكينى،
على،
اصطلاحات
الاصول، ص 173.
مشكينى،
على، تحرير
المعالم، ص 101.
فيض،
عليرضا،
مبادى فقه و
اصول، ص 218.
ولايى،
عيسى، فرهنگ
تشريحى
اصطلاحات
اصول، ص 241.
آخوند خراسانى،
محمد كاظم بن
حسين، كفاية
الاصول، ص 253.
مظفر، محمد
رضا، اصول
الفقه، ج 1، ص 139.
فاضل
لنكرانى،
محمد، كفاية
الاصول، ج 3، ص 355.
فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 7، ص (607-606).
صدر، محمد
باقر، دروس فى
علم الاصول، ج
2، ص 104.
عام
افرادى
لفظ مفيد
شمول حكم به
حسب افراد
موضوع
عام
افرادى،
مقابل عام
احوالى بوده و
به عامى گفته
مى شود كه
شمول و سريان
آن به حسب
افرادش لحاظ
مى شود،
مانند: «اكرم
كل فقيه» كه
حكم اكرام بر
روى تك تك
افراد فقيه
رفته است; در
مقابل مواردى
كه شمول آنها
نسبت به
افراد، لحاظ
نمى شود.
فاضل
لنكرانى،
محمد، كفاية
الاصول، ج 3، ص 355.
فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 7، ص 584.
مشكينى،
على، تحرير
المعالم، ص (101-100).
مشكينى،
على،
اصطلاحات
الاصول، ص 174.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 2، ص 87.
محمدى،
ابوالحسن،
مبانى استنباط
حقوق اسلامى
يا اصول فقه،
ص 84.
رشاد،
محمد، اصول
فقه، ص 143.
شهابى،
محمود،
تقريرات
اصول، جزء 2، ص 85.
صدر، محمد
باقر، دروس فى
علم الاصول، ج
2، ص 104.
عام
بدلى
لفظ مفيد
شمول حكم نسبت
به افراد
موضوع به صورت
بدليت
عام بدلى،
عامى است كه
شمول آن بر
افراد و مصاديقش
به صورت بدليت
مى باشد; يعنى
متعلق حكم
عام، فردى
نامعين از
افراد عام است
نه همه افراد;
به بيان ديگر،
حكم روى فرد
نامعينى از افراد
عام رفته است.
در اين نوع
عام، هر يك از
افراد عام كه
تحقق پيدا
كند، اطاعت
امر مولا حاصل
مى شود و
انجام فرد
ديگرى لازم نيست;
براى مثال،
وقتى گفته
شود: «اكرم ايّ
رجل شئت»،
معنايش اين
است كه با
اكرام يك مرد،
امر مولا
اطاعت مى شود،
خواه آن مرد
زيد باشد يا
عمرو يا غير
آنها.
نكته:
تفاوت عموم
و عام بدلى در
اين است كه
عام بدلى بيشتر
ناظر به لفظ،
و عموم بدلى
ناظر به معنا است،
هر چند به جاى
يك ديگر نيز
به كار مى رود.
آخوند
خراسانى،
محمد كاظم بن
حسين، كفاية
الاصول، ص 253.
شهابى،
محمود،
تقريرات
اصول، جزء 1، ص 85.
فيض،
عليرضا،
مبادى فقه و
اصول، ص (219-218).
نائينى،
محمد حسين،
اجود
التقريرات، ج
1، ص 443.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 2، ص 87.
محمدى،
على، شرح اصول
فقه، ج 1، ص 303.
مشكينى،
على،
اصطلاحات
الاصول، ص 173.
مشكينى،
على، تحرير
المعالم، ص 100.
خمينى، روح
الله، مناهج
الوصول الى
علم الاصول، ج
2، ص 236.
خمينى، روح
الله، تهذيب
الاصول، ج 1، ص 461.
محمدى،
ابوالحسن،
مبانى
استنباط حقوق
اسلامى يا
اصول فقه، ص 85.
عراقى،
ضياء الدين،
نهاية
الافكار، ج
2،1، ص 505.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 2، ص 87.
فاضل
لنكرانى،
محمد، كفاية
الاصول، ج 3، ص 356.
فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 7، ص (608-607).
صدر، محمد
باقر، دروس فى
علم الاصول، ج
2، ص 104.
عام شمولى
ر.ك: عام
استغراقى
عام قرآن
ر.ك: عام
كتابى
عام
كتابى
آيه قرآنىِ
دلالت كننده
بر عموم
عام كتابى،
به معناى آيه
اى از قرآن
كريم است كه
در آن از
ادوات عموم
استفاده شده و
داراى عموم
مفهومى است،
مانند