responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 549

دست يافتن به مطلوب وجود ندارد; يعنى طلب جدى و واقعى به تحقق مطلوب در خارج تعلق نگرفته است و كسى كه صيغه امر يا طلب را انشا مى كند، در حقيقت مى خواهد ديگرى را به وهم بيندازد كه تحصيل مطلوب خارجى، مورد طلب او است، در حالى كه واقعاً اين طور نبوده و اراده و طلب وى به آن تعلق نگرفته است، مانند اين كه مولا انجام چيزهايى را از بنده بخواهد و هدف او امتحان وى و به دست آوردن توانايى هاى او باشد، نه تحقق آن كارها.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 1، ص 264.

طلب ضعيف

ر.ك: طلب استحبابى

طلب غيرى

طلب يك شىء به قصد دست يابى به شىء ديگر

طلب غيرى، مقابل طلب نفسى بوده و عبارت است از طلبى كه در آن، خود شىء خارجى، مطلوب اصلى نيست، بلكه غرض از طلب آن، توصل و دست يافتن به چيز ديگرى است كه آن مطلوب اصلى است، مانند: وضو و غسل كه به خاطر مصلحت موجود در نماز، طلب به آنها، تعلق گرفته است.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 178 و 172.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 2، ص 270.

طلب مهم

طلب داراى متعلقِ واجد مصلحت كمتر، در باب تزاحم

طلب مهم، مقابل طلب اهم مى باشد. در تزاحم دو طلب كه از سوى مولا متوجه مكلف مى گردد و هر دو مطلوب مولا و داراى مصلحت مى باشد، اگر يكى داراى مصلحت بيشتر و ديگرى داراى مصلحت كمتر باشد (بحث ترتب) به طلب چيزى كه مصلحت كمتر دارد «طلب مهم» مى گويند; براى مثال، در امر مولا به زدودن نجاست از مسجد و اقامه نماز كه هر دو در يك زمان متوجه مكلف شده است، طلب نماز را در صورتى كه وقت آن وسيع باشد، طلب مهم مى گويند.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 2، ص 330.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 285.

جزايرى، محمدجعفر، منتهى الدراية فى توضيح الكفاية، ج 2، ص 468.

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 1، 2، ص 369 و 374.

طلب ناقص

ر.ك: طلب استحبابى

طلب ندبى

ر.ك: طلب استحبابى

طلب نفسى

طلب يك شىء داراى مصلحت در نفس آن

طلب نفسى، مقابل طلب غيرى بوده، و عبارت است از طلبى كه درآن، شى ء خارجى بنفسه مطلوب مى باشد و غرض از تعلق طلب به آن، دست يافتن به غير آن نيست; يعنى مصلحت در نفس مطلوب خارجى بوده و تحقق آن در خارج مطلوب اصلى مولا است، مانند «صلّ» كه مطلوب اصلى، نفس نماز است.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 2، ص 207.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 178.

طلب و اراده

اتحاد يا اختلاف طلب و اراده

بحث طلب و اراده، از مباحث كلامى است كه به علم اصول راه پيدا كرده است و منشأ آن، اعتقاد «اشاعره» به كلام نفسى در خداوند است. آنها كلام نفسى را از صفات ذات و قديم و مقابل كلام لفظى كه همان الفاظ حادث است مى دانند. اشاعره كلام نفسى را در مقابل ديدگاه «معتزله» و «اهل حديث» كه درباره «حادث» يا «قديم» بودن كلام خدا نزاع داشتند، مطرح نموده و به تدريج دايره آن را توسعه داده و ادعا نمودند: كلام نفسى نه تنها درباره خداوند متعال ثابت است، بلكه در مورد انسان نيز تحقق دارد، و به اين ترتيب، در جملات انشايى طلبى، كلام نفسى را «طلب» ناميدند و آن را با «اراده» متفاوت دانستند. اين مسئله، منشأ اين بحث اصولى شد كه آيا اراده و طلب به يك معنا است يا خير; يعنى آيا طلب داراى همان معناى اراده (شوق نفسانى مؤكد) است يا معنايى غير از اراده سعى براى تحصيل مطلوب در خارج، از طريق تحريك ديگرى دارد.

در اين مورد چند ديدگاه وجود دارد:

1. مرحوم «صاحب كفايه» اعتقاد دارد: طلب و اراده اتحاد مفهومى دارند، هر چند كلمه «اراده» به علت كثرت استعمال، به طلب و اراده حقيقى، و لفظ «طلب» بر اثر كثرت استعمال، به طلب انشايى انصراف دارد. وى معتقد است كه اين دو، علاوه بر اتحاد مفهومى، اتحاد مصداقى نيز دارند;

[2]بيشتر متأخّران به اختلاف مفهومى و اتحاد مصداقى آن دو اعتقاد دارند; به اين بيان كه طلب، مبرّز و آشكار كننده اراده است نه عين آن، زيرا طلب از مقوله فعل، و اراده از مقوله كيف است

[3]عده اى همچون مرحوم «نايينى» به اختلاف طلب و اراده در مفهوم و مصداق اعتقاد دارند

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 30.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص (428-421).

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 3، ص (268-263).

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 549
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست