responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 490

تكليف داراى اطاعت ها و مخالفت هاى متعدد است.

در پاسخ به اين سؤال برخى از بزرگان علم اصول، منشأ آن را تفاوت ميان اوامر و نواهى دانسته و توجيهات مختلفى ارايه نموده اند.


[1]مرحوم «آخوند خراسانى» اعتقاد دارد صيغه نهى، مانند «لا تشرب»، اطلاق دارد و اين اطلاق در صيغه امر وجود ندارد; بنابراين صيغه نهى بر ترك شرب خمر دلالت مى كند، چه با آن مخالفت شده باشد و چه نشده باشد

[2]به نظر مرحوم «نايينى» همان طور كه در باب اوامر، گاهى تكاليف به عام استغراقى تعلق مى گيرد و نسبت به آن مخالفت و موافقت هاى متعدد مطرح است، در باب نواهى نيز چنين است. بنابراين «اشرب الخمر» و «لا تشرب الخمر» از نظر ماده يكسان بوده و هر دو بر طبيعت دلالت دارد، اما هيئت نهى بر خلاف هيئت امر، بر عموم استغراقى دلالت مى كند

3. مرحوم «محقق اصفهانى» (صاحب حاشيه بر كفايه) فرق را با آوردن سه مقدمه بيان مى كند:

أ) معناى هيئت «لا تفعل» طلب ترك است;

ب) «طلب فعل» در اوامر، طلب شخصى و جزئى است، اما «طلب ترك» در نواهى، كلى است.

ج) وقتى طلب ترك، كلى و متعلق آن (شرب خمر) نيز كلى باشد، عقل حكم مى كند كه داراى موافقت ها و مخالفت هاى متعدد باشد.

[4]مرحوم «محقق بروجردى» تفاوت بين امر و نهى را در تفاوت حصول تمام غرض مولا مى داند; به اين بيان كه: از آن جايى كه امر مولا، اگر موقت نباشد، عصيان تحقق پيدا نمى كند، پس اين بحث در واجبات موقت است. در اين واجبات با وجود يك فرد از افراد مأمورٌ به در خارج، تمام غرض مولا حاصل مى شود و امر ساقط مى گردد; اما اگر معصيت صورت گيرد، مثل آن كه مولا نماز ظهر روز چهارشنبه را واجب كرده و مكلف با آن مخالفت مى كند، در اين جا امر ساقط مى شود، اما نه به دليل عصيان، بلكه به دليل اين كه محال است نماز ظهر روز چهارشنبه را در شب آن يا وقت ديگرى به جا آورد

اما در نواهى، تمام غرض مولا در صورتى حاصل مى شود كه تمامى افراد منهىٌ عنه ترك شود و چون ملاك سقوط نهى، برآوردن همه غرض مولا است، با مخالفت برخى، غرض مولا نسبت به افراد ديگر ساقط نمى شود[1]

1. فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 6، ص (452-433).

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص 394.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 536.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 1، ص (319-317).

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 2، ص 107.

سكوت معصوم

ر.ك: سنت تقريرى

سلب نعتى

ر.ك: عدم نعتى

سنت (احكام)

ر.ك: استحباب

سنت (دليل

گفتار، كردار و تقرير معصوم(عليه السلام)

سنت، يكى از ادله اربعه و پس از قرآن دومين منبع اجتهاد است. لغت دانان، معانى گوناگونى براى «سنت» بر شمرده اند، كه برخى از آنها عبارت است از:

1. دوام و استمرار: طبق اين معنا، «سنت» يعنى ادامه دادن، و اين معنا از گفتار اعراب گرفته شده است كه مى گويند: «سنّت الماء اذا واليت فى صبّه». عرب به ريزش پياپى آب «سنت» مى گويد;

2. راه و روش پسنديده: طبق اين معنا، هر جا واژه «سنت» مطلق و يا با قيد «حسنة» به كار رود، به معناى شيوه و روش نيكو است و براى اين كه معناى شيوه نادرست و ناپسند را افاده كند، بايد مقيد به قيد «سيّئه» شود;

[3]راه و روش: بنابر اين معنا، به روشى كه مردم از آن پيروى كنند و براى آنان به صورت عادت در آمده باشد چه نيكو و چه ناپسند سنت گفته مى شود

اما سنت در اصطلاح اصوليون به معناى گفتار، كردار و تقرير معصوم(عليه السلام) است; به اين معنا كه اگر رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم مطلبى(عليهم السلام) را فرموده و يا عمل كردند و يا ديگرى انجام داد و آنها آن را تأييد كردند، به آن سنت گفته مى شود.

اصوليون اهل سنت فقط رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را معصوم مى دانند، اما عالمان شيعى، حضرت فاطمه(عليها السلام) و ائمه اثنى عشر(عليهم السلام) را هم معصوم مى دانند.

نكته:

ميان سنت و قرآن سه فرق وجود دارد:

1. قرآن كلام وحى است و در مقام تحدى و اعجاز نازل شده، ولى سنت اين خصوصيت را ندارد;

2. قرآن قطعى الصدور و سنت غالباً ظنى الصدور است;

[3]در قرآن معمولا كليات احكام و قوانين بيان شده، ولى در سنت جزئيات و فروع احكام نيز بيان گرديده است

جرجانى، محمد بن على، كتاب التعريفات، ص 53.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 2، ص 63.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 3، ص (116-115).

طباطبايى حكيم، محمد تقى، الاصول العامة للفقه المقارن، ص (123-121).

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 490
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست