responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 452

خطاب غائبين

ر.ك: خطاب غايبين

خطاب غايبين

خطاب افراد غير حاضر در مجلس خطاب

خطاب غايبين، به معناى مورد خطاب بودن كسانى است كه در زمان خطاب شارع موجود بوده، اما در مجلس خطاب حاضر نيستند. در اين كه خطاب هاى شارع فقط حاضران در مجلس خطاب را شامل مى گردد يا غايبان و معدومان را هم در بر مى گيرد، اختلاف است.

نكته:

در ميان اصولى ها درباره اين كه آيا خطاب به غايبان امكان دارد يا نه، و در صورت امكان به چه صورت است، اختلاف وجود دارد; عده اى اعتقاد دارند خطاب به غايبان امكان ندارد و برخى بر اين باورند كه اين خطاب به طور حقيقى در تكوين امكان ندارد، اما به صورت انشايى در عالم اعتبار امكان دارد.

نيز ر.ك: خطاب حاضرين.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 275.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 3، ص (471-442).

خطاب غير شفاهى

خطاب افراد غير حاضر در مجلس خطاب، يا خطاب كتبى

خطاب غير شفاهى، مقابل خطاب شفاهى بوده و عبارت است از خطاب متكلم به كسانى كه در مجلس سخنرانى حاضر نبوده و يا به صورت كتبى مورد خطاب قرار گرفته اند; براى مثال، خطاب، نسبت به كسانى كه در زمان نزول آيه اى از قرآن كريم و قرائت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)حاضر بوده اند، شفاهى و نسبت به ديگران غير شفاهى است.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 273.

خطاب غيرى

خطاب متوجه امر مطلوب بالغير

خطاب غيرى، مقابل خطاب نفسى بوده و عبارت است از خطابى كه متعلق آن مطلوب اصلى مولا نيست بلكه از جهت اين كه مقدمه رسيدن به مطلوب اصلى مولا است، مورد خطاب قرار گرفته است، مثل امر به گرفتن طهارت براى نماز.

نكته:

بر واجب غيرى به طور مستقل ثواب و عقاب مترتب نيست.

رشتى، حبيب الله بن محمد على، بدايع الافكار، ص 234.

خمينى، روح الله، انوار الهداية فى التعليقة على الكفاية، ج 2، ص 376.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 322.

خطاب فعلى

خطابِ بعد از مرحله انشا و قبل از مرحله تنجّز

خطاب فعلى، مقابل خطاب انشايى بوده و خطابى است كه از جانب مولا جعل و انشا شده و چون وقت عمل به آن رسيده است، به مكلفان ابلاغ نيز شده است. در چنين حالتى اگر مكلف از خطاب شارع آگاهى يافت و مانعى نيز بر سر راه انجام آن نبود اين تكليف فعلى بر او منجز مى شود; براى مثال، اگر مولا حكم را خطاب به همه مكلفان در مجلسى انشا نمايد، اين حكم در حق همه حاضران در مجلس، فعلى و خطاب مولا نسبت به آنها نيز فعلى است، اما نسبت به غايبان در مجلس خطاب و معدومان (آيندگان) انشايى بوده و به مرحله فعليت نرسيده است.

نكته:

در اين كه شرايط عامه تكليف، شرط فعليت آن است يا فقط باعث رفع عقاب مى گردد، اختلاف وجود دارد; مشهور، آن را شرط فعليت مى دانند، اما برخى معتقدند خطاب مولا حتى براى كسانى كه شرايط عامه تكليف را ندارند فعلى و منجز است، اما عقل به رفع عقاب از آنان حكم مى كند.

نيز ر.ك: احكام فعلى.

مشكينى، على، تحرير المعالم، ص 106.

خمينى، مصطفى، تحريرات فى الاصول، ج 1، ص 370.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 10، ص (117-104).

خطاب قانونى عام

ر.ك: خطاب كلى

خطاب كلى

خطاب متعلق به عموم مكلّفان

خطاب كلى، مقابل خطاب شخصى بوده و به خطابى گفته مى شود كه به عموم مكلفان تعلق مى گيرد همه مكلفان، مخاطب آن هستند بى آن كه در خطاب، تعدد و تكثرى وجود داشته باشد، مانند خطاب هاى: «يا ايها الناس، يا ايها الذين آمنوا و...». ملاك در صحت خطاب كلى، امكان انبعاث حركت به سوى امتثال گروهى از مخاطبان نه همه آنها به سبب رسيدن آن خطاب به آنها است، مانند اوامر الهى كه معصيت كاران و كفار كه منبعث نمى شوند را نيز شامل مى شود و نيز مانند قوانين عرفى كه خلافكاران و قانون شكنان را نيز در بر مى گيرد.

نكته:

در خطاب هاى شخصى شرايط و خصوصياتى معتبر است كه در خطاب هاى عام، وجود آنها ضرورت ندارد; براى مثال، در خطاب پدرى به فرزند خود، اگر پدر يقين داشته باشد فرزند از بعث امر كردن او منبعث نمى شود مأمورٌبه را انجام نمى دهد

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 452
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست