responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 444

خود او نيز بايد بررسى كند كه آيا از آن تعداد خبر برايش علم به دست مى آيد يا نه. اگر وى با اين تعداد خبر به علم مى رسد، آن نقل تواتر از نظر مسبب (مخبرٌبه) برايش حجت است. اما اگر منقول اليه، ناقل تواتر را فرد خوش باورى بداند و از نقل اين تعداد براى وى علم به مخبرٌ به مضمون خبر حاصل نمى شود، اثر نقل تواتر اين است كه او نقل را به لحاظ اخبار همان چند نفر (سبب) مى تواند منشأ اثر قرار بدهد; اما به لحاظ مسبب (درستى مضمون خبر) اثرى ندارد. البته منقول اليه مى تواند اخبار، قراين و شواهد ديگرى به نقل آنها بيفزايد تا براى خودش سبب علم گردد، و اگر قراين و اخبار ديگرى يافت نشد، نقل تواتر از نظر صدق مسبَّب و مخبر به اثرى ندارد.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 335.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 4، ص (268-267).

انصارى، مرتضى بن محمد امين، فرائد الاصول، ج 1، ص 103.

جزايرى، محمدجعفر، منتهى الدراية فى توضيح الكفاية، ج 4، ص 381.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 415.

خبر متواتر منقول به خبر واحد

ر.ك: خبر متواتر منقول

خبر مجرد از قرينه

خبر واحد فاقد قرينه دلالت كننده بر صدق

خبر مجرد از قرينه، مقابل خبر محفوف به قرينه، و به معناى خبر واحد بى قرينه است; به بيان ديگر، به خبر واحدى گفته مى شود كه از هر گونه نشانه و قرينه دلالت كننده بر صدق آن، خالى است. اين همان خبر واحدى است كه اصوليون در حجيت و عدم حجيت آن بحث مى كنند. بيشتر روايات رسيده از پيامبر(صلى الله عليه وآله)و امامان معصوم(عليهم السلام)اخبار واحد مجرد از قرينه مى باشد.

نيز ر.ك: خبر واحد.

محقق حلى، جعفر بن حسن، معارج الاصول، ص 148.

موسوى بجنوردى، محمد، مقالات اصولى، ص 29.

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 164.

خبر محفوف به قرينه

خبر واحدِ داراى قرينه دالّ بر صدق

خبر محفوف به قرينه، مقابل خبر مجرد از قرينه، و به معناى خبر واحد همراه با قراين قطعى يا اطمينان آور مى باشد، مانند آن كه كسى خبر دهد زيد از دنيا رفته است اين خبر به خودى خود يقين آور نيست و ناگهان صداى شيون و زارى از خانه زيد بلند شود و جنازه اى را از خانه بيرون آورند، در اين جا به كمك اين قراين، به مرگ زيد علم و يا اطمينان پيدا مى شود. قرينه ممكن است شهرت روايى يا فتوايى يا عملى روايت و يا موافقت با عقل، نص كتاب، سنت و اجماع باشد.

خبر محفوف به قرينه قطعى، حجت است، چون از آن، يقين به وجود مى آيد و يقين هم ذاتاً حجت است فرقى ندارد كه يقين از راه تواتر يا به كمك قراين به دست آمده باشد; به خلاف خبر محفوف به قرينه ظنى كه مشمول بحث حجيت ظن مى گردد.

محقق حلى، جعفر بن حسن، معارج الاصول، ص 148.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 3، ص 206.

رشاد، محمد، اصول فقه، ص 208.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 164.

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 164.

جناتى، محمد ابراهيم، منابع اجتهاد (از ديدگاه مذاهب اسلامى)، ص (104-103).

مجاهد، محمد بن على، مفاتيح الاصول، ص 462.

مشكينى، على، تحرير المعالم، ص 157 و 163.

انصارى، مرتضى بن محمد امين، فرائد الاصول، ج 1، ص 125.

خبر محفوف به قرينه ظنى

خبر واحدِ داراى قرينه ظنّى بر صدق

خبر محفوف به قرينه ظنى، مقابل خبر محفوف به قرينه قطعى، و به معناى خبر واحد همراه با قراين و نشانه هاى ظنى است، مانند اين كه كسى خبر بياورد زيد از دنيا رفته و به دنبال آن، نشانه هايى هم كه درستى اين خبر را تأييد كند، آشكار گردد، ولى قراين، يقين آور نباشد، مانند شنيده شدن صداى گريه و زارى از خانه زيد، كه هم مى تواند نشانه مرگ زيد باشد و هم نشانه نزاع و...، در اين جا نسبت به مرگ زيد، تنها ظن پديد مى آيد.

خبر همراه قرينه ظنى از دايره ادله قطعى خارج و در بحث حجيت خبر واحد داخل مى شود.

انصارى، مرتضى بن محمد امين، فرائد الاصول، ج 1، ص 125.

خبر محفوف به قرينه قطعى

خبر واحدِ داراى قرينه قطعى بر صدق

خبر محفوف به قرينه قطعى، مقابل خبر محفوف به قرينه ظنى بوده و به خبرى گفته مى شود كه به حد تواتر نرسيده است (واحد يا غير مستفيض يا مستفيض است) اما به سبب همراهى با قراين و شواهد قطعى، به درستى مضمون آن علم پيدا مى شود، مانند خبر واحدى كه دلالت دارد زيد از دنيا رفته است، در صورتى كه همراه با بلند شدن صداى شيون و گريه از خانه زيد باشد و پس از گذشت زمان اندكى، جنازه اى نيز از خانه وى بيرون آورده شود; در اين جا، هر چند خبرى كه بر مرگ زيد دلالت داشت، واحد است، اما چون با قراين قطعى همراه شده، به مضمون آن علم پيدا مى شود.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 444
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست