responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 441

انصارى، مرتضى بن محمد امين، فرائد الاصول، ج 1، ص 125.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 2، ص 69.

صاحب معالم، حسن بن زين الدين، معالم الدين و ملاذ المجتهدين، ص 216.

شهابى، محمود، تقريرات اصول، ص 110.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 199.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 3، ص 287.

محمدى، ابوالحسن، مبانى استنباط حقوق اسلامى يا اصول فقه، ص 168.

فضلى، عبد الهادى، مبادى اصول الفقه، ص 30.

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص 32.

خبر صحيح متأخرين

خبر داراى سلسله راويان امامى مذهب، عادل و ضابط

خبر صحيح متأخرين، از اقسام خبر واحد بوده و به خبرى گفته مى شود كه راويان آن در تمام سلسله سند، امامى، عادل، ضابط و متصل به معصوم(عليه السلام) باشند; اين تعريف در نزد بيشتر متأخران پذيرفته شده است.

تعريف خبر صحيح در ديدگاه قدما با تعريف آن نزد متأخران تفاوت دارد. از نظر قدما، خبر صحيح، خبرى است كه صدور آن از معصوم(عليه السلام) از هر راه ممكن ثابت شود.

نزد قدما، خبر به مقبول و غير مقبول تقسيم مى شود. و تقسيم به صحيح، حسن، موثق و ضعيف در كلمات آنها وجود ندارد و در زمان «علامه حلى» يا، استاد ايشان «سيد بن طاووس» اين تقسيم بندى به وجود آمد. سه قسم اول صحيح، حسن و موثق نزد قدما خبر مقبول شمرده مى شود.

خبر صحيح نزد اهل سنت نيز تعريف ديگرى دارد.

نكته:

حديث صحيح نزد متأخران، به صحيح اعلا، صحيح اوسط و صحيح ادنى تقسيم مى شود. هم چنين در كتاب هاى علم رجال، تقسيم به صحيح لذاته و صحيح لغيره نيز آمده است.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 2، ص 114.

جناتى، محمد ابراهيم، منابع اجتهاد (از ديدگاه مذاهب اسلامى)، ص 114.

ميرزاى قمى، ابوالقاسم بن محمد حسن، قوانين الاصول، ج 1، ص 482.

حيدر، محمد صنقور على، المعجم الاصولى، ص 562.

خبر ضعيف

خبر داراى يك يا چند راوى متهم به فسق يا مجهول الحال

خبر ضعيف، از اقسام خبر واحد بوده و در اصطلاح متأخران، به حديثى گفته مى شود كه شرايط حديث صحيح، حسن و موثق در آن نباشد، همانند حديثى كه بعضى از راويان آن متهم به فسق شده يا مجهول الحال مى باشند، هر چند بقيه راويان حديث عادل باشند; به بيان ديگر، خبر ضعيف، خبرى است كه همه سلسله سند و يا يكى از راويان آن مورد مذمت قرار گرفته و يا مجهول الحال باشد.

نكته:

خبر ضعيف حجت نيست مگر آن كه شهرت عملى همراه آن باشد كه در اين صورت به آن «مقبوله» مى گويند، مانند: مقبوله عمر بن حنظله، به خصوص اگر اين اشتهار عملى در ميان قدماى اصحاب باشد. در مستحبات و مكروهات، به خاطر وجود اخبار مستفيضه در اين باره، از جمله «اخبار من بلغ»، مى توان به خبر ضعيف استدلال نمود.

در اصطلاح قدما، خبر ضعيف به هر خبرى اطلاق مى شود كه نتوان به آن اعتماد كرد، چه منشأ عدم اعتماد، عدم نقل آن از اصول روايى معتبر باشد و چه غير آن[1]


[1]حيدر، محمد صنقور على، المعجم الاصولى، ص 562

صاحب معالم، حسن بن زين الدين، معالم الدين و ملاذ المجتهدين، ص 216.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص 175.

جناتى، محمد ابراهيم، منابع اجتهاد (از ديدگاه مذاهب اسلامى)، ص 115.

سبحانى تبريزى، جعفر، المحصول فى علم الاصول، ج 3، ص 207.

خبر عادل

خبر منقول توسط راويان عادل

خبر عادل، كه از اقسام خبر واحد مى باشد، به خبرى گفته مى شود كه راوى و يا راويان آن داراى صفت عدالت باشند.

از عدالت، تعريف هاى مختلفى چند شده است، مشهور آن را چنين تعريف كرده اند:

عدالت ملكه اى نفسانى است كه در انسان رسوخ نموده و در اثر آن، انسان تقوا را رعايت كرده، كباير را ترك نموده و بر انجام گناهان صغيره اصرار نمى كند و آن چه را كه با مروت منافات دارد، انجام نمى دهد.

نكته:

براى اثبات و احراز صفت عدالت دو راه ارايه شده است:


[1]هم نشينى پيوسته با شخص; 2. اشتهار عدالت او ميان علما و اهل حديث

صاحب معالم، حسن بن زين الدين، معالم الدين و ملاذ المجتهدين، ص (204-203).

جزايرى، محمدجعفر، منتهى الدراية فى توضيح الكفاية، ج 4، ص 499 و 510.

انصارى، مرتضى بن محمد امين، فرائد الاصول، ج 1، ص 119 و 25.

مشكينى، على، تحرير المعالم، ص 149.

حكيم، محمد سعيد، المحكم فى اصول الفقه، ج 3، ص 227.

حيدرى، على نقى، اصول الاستنباط، ص 177.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 2، ص 171.

مجاهد، محمد بن على، مفاتيح الاصول، ص 331.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 2، ص 153.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 441
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست