responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 419

حرمت غيرى

الزام به ترك چيزى به خاطر مفسده موجود در شىء مرتبط با آن

حرمت غيرى، مقابل حرمت نفسى بوده و عبارت است از منع اكيد از چيزى و الزام به ترك آن، به خاطر مفسده اى كه در غير آن وجود دارد و آن در جايى است كه آن چيز مقدمه وجودى حرام نفسى باشد. در حقيقت، در حرمت غيرى، فعلى كه مقدمه فعل ديگر است، فى نفسه مفسده ملزمه ندارد، بلكه ذى المقدمه مفسده ملزمه دارد، ولى از حرمت نفسى ذى المقدمه يك «حرمت» ايجاد شده و به مقدمه تعلق مى گيرد و سبب حرمت غيرى مقدمه مى شود.

عقل به حرمت غيرى مقدمه حرام حكم مى نمايد، اما نسبت به حرمت شرعى آن، ميان اصوليون اختلاف وجود دارد.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص 418.

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 1، ص 273 و 357.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 6، ص (495-494).

حرمت نفسى

الزام به ترك چيزى به خاطر مفسده موجود در خود آن

حرمت نفسى، به معناى منع اكيد و الزام به ترك چيزى به خاطر مفسده موجود در آن مى باشد، مانند: حرمت دروغ و بيع ربوى.

نكته:

در ترتب عقاب بر انجام حرام نفسى اتفاق نظر وجود دارد، اما در ترتب عقاب بر انجام حرام غيرى اختلاف است.

طباطبايى حكيم، محمد تقى، الاصول العامة للفقه المقارن، ص 63.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 6، ص 121و129.

حروف

الفاظ مفردِ فاقد معناى مستقل

حرف، از اقسام لفظ مفرد بوده و عبارت است از لفظى كه معناى مستقلى ندارد، بلكه در افاده معنا نياز به غير دارد; به بيان ديگر، به كمك غير بر معنا دلالت مى كند، مانند: كلمه «مِن» كه به تنهايى بر معناى مستقل (ابتدا) دلالت نمى كند، مگر آن كه متعلق آن ذكر شود، مانند: «خرجت من المدينة».

مظفر، محمد رضا، المنطق، ص 53.

زهيرالمالكى، محمد ابوالنور، اصول الفقه، ج 2، ص 10.

علامه حلى، حسن بن يوسف، مبادى الوصول الى علم الاصول، ص 60.

جرجانى، محمد بن على، كتاب التعريفات، ص 38.

حروف ايجادى

حروف ايجاد كننده نسبت و معنا هنگام استعمال

حروف ايجادى، مقابل حروف حكايى بوده و به حروفى گفته مى شود كه ايجاد نسبت مى نمايد; به اين صورت كه استعمال الفاظ اين حروف، باعث ايجاد معانى آنها مى گردد; معانيى كه با قطع نظر از استعمال، هيچ گونه تقرر و ثبوتى ندارد.

توضيح:

حروف حكايى، خصوصيت حكايت از واقعيتى را دارد كه قبل از استعمال در ظرف مناسب خود تقرر و ثبوت داشته است; اما حروف ايجادى از هيچ واقعيتى حكايت نمى كند و در واقع، مطلبى وجود ندارد تا اين حروف آيينه آن قرار گيرد، بلكه معانى به وسيله همين حروف ايجاد مى شود، مانند ايجادى كه در باب عقود و ايقاعات وجود دارد و با نفس عقد يا ايقاع، اثر آن، مثل ملكيت در بيع يا زوجيت در نكاح و يا جدايى در طلاق، تحقق پيدا مى كند.

براى مثال، حرف تاكيد «لام» در جمله «زيد لقائم» نقش ايجاد تأييد و تأكيد نسبت به مضمون جمله را داشته و از چيزى حكايت نمى كند.

حروف قسم، ندا، تأكيد، كاف خطاب و غير آن از مصاديق حروف ايجادى مى باشد، هر چند بعضى هم چون مرحوم «محقق نايينى» تمام حروف را ايجادى مى دانند.

نكته:

حروف ايجادى همانند حروف حكايى نياز به تعلق و نسبت (نياز به غير) دارد; يعنى همان گونه كه حروف حكايى اگر به تنهايى استعمال شود فاقد معنا بوده و معنا دار بودن آنها نياز به تعلق و نسبت دارد، حروف ايجادى هم، داراى تعلق بوده و از استقلال بهره اى ندارد[1]


[1]فاضل لنكرانى، محمد، مباحث اصولى، ص 383

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 1، ص 428.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص 83.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص 37.

حروف حاكى

ر.ك: حروف حكايى

حروف حكايى

حروف بيان گر واقعيتى خارجى

حروف حكايى، مقابل حروف ايجادى است و به حروفى گفته مى شود كه معناى حكايى دارد; يعنى معنايى كه از واقعيتى در خارج حكايت مى نمايد.

در اين كه آيا حرف، معناى حكايى دارد يا نه، اختلاف وجود دارد; برخى هم چون مرحوم «نايينى» تمامى حروف را داراى معناى ايجادى دانسته و اعتقاد دارند كه همه حروف ايجاد نسبت مى كنند و معانى آنها قبل از استعمال ثبات و تقررى نداشته و به همين دليل در آنها حكايتى وجود ندارد.

اما برخى معتقدند بيشتر حروف، معناى حكايى دارند،

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 419
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست