responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 389

حال

زمان حاضر، يا حالت فاعل و مفعول در زمان وقوع فعل

حال، در لغت به معناى زمان حاضر برزخ ميان پايان گذشته و شروع آينده است و در اصطلاح علم نحو به چيزى گفته مى شود كه حالت و چگونگى فاعل يا مفعول يا هر دو را در جمله بيان مى نمايد; براى مثال، «جائنى زيد راكبا» يعنى زيد در حالى كه سواره بود نزد من آمد.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 165.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص (277-276).

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 240.

حيدر، محمد صنقور على، المعجم الاصولى، ص 497.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص 210.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 62.

جرجانى، محمد بن على، كتاب التعريفات، ص 36.

حالات لفظ

ر.ك: احوال لفظ

حال اسناد

محدوده زمانى اسناد مشتق به ذات

در بحث مشتق از سه نوع «حال» گفتوگو مى شود:


[1]حال اسناد يا حال نسبت; 2. حال تلبس; 3. حال نطق

مراد از حال اسناد يا نسبت، زمان مورد نظر متكلم در نسبت دادن مشتق به ذات است. حال اسناد مى تواند گذشته، حال و يا آينده باشد، اما غالباً حال اسناد همان حال نطق و تكلّم است; براى مثال، در جملات «زيد ضاربٌ»، «زيد ضاربٌ امس» و «زيدٌ ضاربٌ الآن» حال اسناد، به ترتيب، زمان حال، گذشته و حال مى باشد.

در مشتقات، بحث به لحاظ حال اسناد و نسبت است، نه حال تلبس (حال اتصاف ذات به مبدأ).

در اين كه آيا اسناد مبدأ به ذات در زمان حال به سبب اتصاف ذات به مبدأ در گذشته، حقيقت است يا مجاز، ميان اصولى ها اختلاف است.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 62.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص (121-120).

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 2، ص (581-579).

حال اطلاق و جرى

ر.ك: حال اسناد

حال تكلم

ر.ك: حال نطق

حال تلبس

زمان متصف بودن ذات به مشتق

در مشتق اصولى از سه نوع «حال» بحث مى شود:

حال تلبس; حال اسناد; حال نطق.

مراد از حال تلبس، حال اتصاف ذات به مبدأ اشتقاق است; براى مثال، در جمله: «زيد ضارب»، هنگامى كه زيد در خارج مشغول زدن است، متلبس به ضرب است; يعنى ذات زيد، اتصاف به صفت ضرب دارد.

اطلاق مشتق بر ذات، به لحاظ حال تلبس، به اتفاق اصوليون هميشه و در همه حال حقيقت است، زيرا زمان اتصاف ذات به مبدأ مى تواند گذشته، حال و آينده باشد; مانند: «زيد كان عالما»، «زيد سيكون عالما» و «زيد الآن عالم».

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 62.

مهريزى، مهدى، كتابشناسى اصول فقه شيعه، ج 1، ص 240.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 62.

جزايرى، محمدجعفر، منتهى الدراية فى توضيح الكفاية، ج 1، ص 254 و 256.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 2، ص (581-579).

حال تلبس ذات به مبدأ

ر.ك: حال تلبس

حال جرى

ر.ك: حال اسناد

حال جرى و تطبيق

ر.ك: حال اسناد

حال صدور

ر.ك: حال تلبس

حال نسبت

ر.ك: حال اسناد

حال نسبت ايقاعى

ر.ك: حال اسناد

حال نسبت كلاميه

ر.ك: حال اسناد

حال نطق

زمان ابراز اتصاف ذات به مشتق

در مشتق اصولى از سه «حال» بحث مى شود:

حال نطق; حال تلبس; حال اسناد.

مراد از حال نطق، همان زمان سخن گفتن و به زبان آوردن مشتق است، مثل اين كه گفته شود: «زيد ضارب»، حال اگر در زمان گفتن كلمه «ضارب»، زيد متلبس به مبدأ (ضرب) نباشد، در حقيقت يا مجاز بودن آن اختلاف وجود دارد.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 389
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست