responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 386

در اين كه جمله هاى خبرى، مثل «يغتسل»، «يتوضأ» و «يحجّ» كه در طلب استعمال شده است، در وجوب ظهور دارد يا نه، ميان اصولى ها اختلاف است; برخى مانند مرحوم «آخوند» به وجوب و برخى به عدم وجوب معتقد هستند[2]


[1]تهانوى، محمد اعلى بن على، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 1، ص 246

[2]آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 92

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 87.

حكيم، محسن، حقايق الاصول، ج 1، ص 27.

مظفر، محمد رضا، المنطق، ص (51-50).

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 2، ص 22.

خوانسارى، محمد، منطق صورى، ص 67.

جمله هاى شرطى

قضاياى داراى دو جمله شرط و جزا مقدّم و تالى

به جمله اى كه در آن دو جمله شرط و جزا وجود داشته باشد به گونه اى كه جمله جزا (تالى) بر شرط (مقدم)، وابسته و معلق گشته باشد، جمله شرطى مى گويند. اين تعليق و وابستگى گاهى حقيقى و گاهى اضافى است.

در علم اصول از يك نظر جمله هاى شرطى به محقق الموضوع و غير محقق الموضوع تقسيم مى گردد.

به جمله هاى شرطيى كه براى تبيين و تعيين محدوده موضوع حكم صادر مى شود، «محقق الموضوع» گفته مى شود. اين گونه جمله ها مفهوم نداشته و خارج از محل بحث مفاهيم مى باشد، مثل اين كه گفته شود: «ان رزقت ولدا فاختنه» كه تصور ختنه فرزند معقول نيست مگر بعد از فرض وجود آن; يعنى نمى توان گفت اگر بچه اى نداشتى آن را ختنه نكن.

به جمله هاى شرطيى كه براى تعيين و تبيين دايره شمول حكم وارد شده است «غير محقق الموضوع» مى گويند، مثل اين كه گفته شود: «ان احسنَ صديقُك فاحسن اليه» كه فرض احسان به دوست، توقف عقلى بر فرض صدور احسان ندارد بلكه امكان احسان به او هست، چه او احسان داشته باشد و چه نداشته باشد. مفهوم داشتنِ اين جمله ها مورد اختلاف اصوليون مى باشد.

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 228 و 237.

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص 243.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 251.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 21.

سبزوارى، عبدالاعلى، تهذيب الاصول، ج 1، ص 111.

جمله هاى طلبى

جمله هاى انشايىِ دلالت كننده بر طلب چيزى

جمله هاى طلبى، از اقسام جمله هاى انشايىِ در مقام انشاى طلب مى باشد، مانند: «اضرب» و «لا تضرب». صيغه هاى عقود و مدح و ذم و تعجب و ترجى، از جمله هاى انشايى غير طلبى است.

تهانوى، محمد اعلى بن على، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 2، ص 1360.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص 296.

جمله هاى غائى

جمله هاى مفيد حكم مقيّد به غايت معيّن

جمله هاى غائى، از اقسام جمله هاى تام مى باشد كه به غايت و نهايت مقيد شده است; يعنى داراى مغيّا، ادات غايت، غايت و حكم مى باشد، مانند: «اتموا الصيام الى الليل» و «كل شىء لك حلال حتى تعرف انه حرام بعينه».

ميان اصولى ها بحث است كه آيا غايت در مغيّا داخل است يا نه; به لحاظ موضوع، بدون اشكال خارج است، زيرا مغيا نهار و غايت (ليل) دو موضوع جدا مى باشد; ولى به لحاظ حكم، در ميان اصولى ها پنج ديدگاه وجود دارد:

1. بسيارى همانند مرحوم «محقق خراسانى»، «امام خمينى» و «شيخ انصارى» معتقدند غايت داخل در مغيا نيست مطلقا;

2. گروهى ديگر بر اين باورند كه غايت داخل در مغيا است مطلقا;

3. برخى مانند مرحوم «محقق قمى» تفصيل داده اند كه اگر غايت از جنس مغيّا باشد، داخل در مغيّا است، مانند: «صمت النهار الى الليل» و اگر از جنس مغيّا نباشد، داخل در مغيّا نيست، مانند: «كل شىء لك حلال حتى تعرف انه حرام بعينه»;

4. برخى ديگر از اصولى ها، مانند مرحوم «محقق نايينى» در ادات غايت، بين كلمه «الى» و «حتى» فرق گذاشته و گفته اند: اگر غايت مدخول «الى» باشد، خارج از مغيا است و اگر مدخول «حتى» باشد، داخل در مغيا است;

[5]گروهى ديگر همانند مرحوم «مظفر» بر اين عقيده اند كه جمله هاى غايى، نه در دخول غايت در مغيّا ظهور دارد و نه در عدم آن، بلكه تابع قراين خاص مى باشد

محمدى، على، شرح اصول فقه، ج 1، ص 265.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 125.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 2، ص 65.

جمله هاى فعليه

جمله هاى خبريِ شروع شده با فعل

جمله هاى فعليه، از اقسام جمله هاى خبرى و مقابل جمله هاى اسميه بوده و به جمله هايى گفته مى شود كه با فعل شروع مى شود مانند: «قام زيد».

در كتاب «كشاف اصطلاحات الفنون» آمده است:

«الجملة اما فعلية و هى ما كان صدرها فعلا، كقام زيد و كان زيد قائما»[1]

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 386
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست