responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 372

[1]نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 40

2. فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 2، ص (154-147) و (229-201).

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص (172-160).

بروجردى، حسين، نهاية الاصول، ص 47.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص 148.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص 74.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص (42-40).

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص 108.

جامع اعمى (مشتق)

عنوان انتزاعىِ شامل ذات متصف به وصف در زمان حال و گذشته

اصوليون درباره وضع مشتق دو ديدگاه دارند:

1. مشتق براى خصوص ذات متلبس به مبدأ وضع شده است;

[2]مشتق براى اعم از ذات متلبس به مبدأ و «ما انقضى عنه المبدأ» وضع شده است

كسانى كه ديدگاه دوم را پذيرفته اند (اعمى)، ناگزير از تصوير جامع انتزاعى ميان «ما تلبس به» و «ما انقضى عنه» هستند; اين جامع را، جامع اعمى گويند.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 56.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 1، ص 212.

خمينى، روح الله، تهذيب الاصول، ج 1، ص 112.

جامع بنابر اعم

ر.ك: جامع اعمى (صحيح و اعم)

جامع بنابر صحيح

ر.ك: جامع صحيحى

جامع بين افراد اعم

ر.ك: جامع اعمى (صحيح و اعم)

جامع بين افراد صحيح

ر.ك: جامع صحيحى

جامع بين افراد صحيح و فاسد

ر.ك: جامع اعمى (صحيح و اعم)

جامع بين صحيح و اعم

ر.ك: جامع اعمى (صحيح و اعم)

جامع بين صحيح و فاسد

ر.ك: جامع اعمى (صحيح و اعم)

جامع صحيحى

مفهوم مشترك ميان همه افراد صحيح يك موضوع فقهى

جامع صحيحى، مقابل جامع اعمى و به معناى مفهوم مشتركى است كه صحيحى در بحث «صحيح و اعم» براى افراد و مصاديق مختلف عبادت يا معامله خاصى تصور مى نمايد كه شامل تمام افراد صحيح مى گردد; براى مثال، نماز صحيح، افراد و مصاديق مختلفى، نظير نماز شكسته، كامل، غريق و مضطر دارد كه براى اين مصاديق بايد قدر مشتركى (جامع) تصور شود.

اصوليون در تصوير جامع صحيحى اختلاف دارند:

1. برخى هم چون مرحوم «محقق خراسانى» معتقدند اين جامع، جامع ذاتى (مقولى) است; به اين معنا كه جامع در عبادتى همانند نماز، عبارت است از چيزى كه «معراج مؤمن» و يا «ناهى از فحشا» مى باشد. اين جامع، شامل همه افراد نماز، مثل نماز شكسته، كامل، غريق و مضطر خواهد بود;[1]

2. عده اى معتقدند جامع صحيحى، نه جامع مقولى (ذاتى) و نه جامع عنوانى است، بلكه جامع وجودى است كه مرتبه اى از مراتب وجود است. اين مرتبه از ناحيه قلّت (كمّى) محدود است; يعنى بايد جامع اركان باشد; ولى از ناحيه زيادى و كثرت لابشرط است;[2]

3. برخى هم چون مرحوم «محقق خويى» در «اجود التقريرات»، گفته اند شارع مقدس، مخترع الفاظ عبادات و معاملات است و به همين خاطر درباره نماز فرموده است: «الصلوة اوّلها التكبير و آخرها التسليم» و نيز فرموده: «الصلوة ثلثها الركوع و ثلثها السجود و ثلثها الطهور»، به اين ترتيب، هر آن چه را كه شارع به عنوان مخترع و واضع اعتبار كرده است، همان مسماى عبادت و جامع است و بقيه اجزا و شرايط به صورت لابشرط در مسمّا، اخذ شده است;[3]

4. «امام خمينى» (ر ه) درباره جامع صحيحى مى گويد: جامع صحيحى در مركبات اعتبارى مانند نماز همان هيئت اتصالى است كه در آن اجزا و مواد خاصى نظير ذكر، قرائت، ركوع و سجود به صورت لابشرط اخذ شده است، به گونه اى كه اين اجزا و مواد در آن هيئت اتصالى فانى و مندك بوده و اين هيئت بر ميسور هر يك از آن اجزا صادق است[4]

نيز ر.ك: جامع اعمى (صحيح و اعم).


[1]آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 24

[2]خمينى، روح الله، تهذيب الاصول، ص 1 و 73

[3]نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 40

[4]خمينى، روح الله، تهذيب الاصول، ج 1، ص 78

همان، ج 1، ص (82-71).

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 1، ص (105-102).

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 2، 119، ص (154-147).

مجاهد، محمد بن على، مفاتيح الاصول، ص (202-201).

جامع عرفى

مفهوم مشترك نزد عرف، ميان همه افراد صحيح، يا ميان همه افراد صحيح و فاسد

جامع عرفى، مقابل جامع مقولى و به معناى مفهومى عام و كلى است

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 372
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست