responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 299

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص 489.

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 1، 2، ص 490.

خمينى، روح الله، تهذيب الاصول، ج 1، ص (436-435).

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 109.

اصفهانى، محمد تقى بن عبد الرحيم، هداية المسترشدين فى شرح معالم الدين، ص 166.

تداخل مسببات

اكتفا به امتثال واحد در صورت اجتماع اسباب متعدّد

تداخل مسببات، به معناى اكتفا نمودن به امتثال واحد در مقام امتثال اسباب و تكاليف متعدد است.

توضيح:

اگر در مبحث تداخل اسباب، نظريه عدم تداخل پذيرفته شود، اين بحث پيش مى آيد كه مكلفى كه ذمه او به تكاليف متعدد مشغول شده، آيا در مقام عمل، مى تواند به يك امتثال اكتفا كند يا بايد چند امتثال نمايد تا ذمه او آزاد شود.

مشهور اعتقاد دارند قاعده در اين مورد - همانند بحث تداخل اسباب - عدم تداخل است; به بيان ديگر، اشتغال يقينى، اقتضاى برائت يقينى دارد و برائت يقينى نيز در گرو تعدد امتثال در اين موارد است.

يك استثنا در اين مورد وجود دارد و آن جايى است كه نسبت ميان دو واجب عموم و خصوص من وجه باشد، مثل اين كه مولا بگويد: «اكرم عالما» و سپس بگويد: «اكرم هاشميا»; در اين جا اكرام فردى كه هم عالم و هم هاشمى است باعث برائت ذمه مكلف مى گردد.

سبحانى تبريزى، جعفر، الموجز فى اصول الفقه، ص (160-159).

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 7، ص 468 و 498.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 3، ص 289.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 239.

اصفهانى، محمد تقى بن عبد الرحيم، هداية المسترشدين فى شرح معالم الدين، ص 166.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 109.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 1، 2، ص (490-489).

خمينى، روح الله، تهذيب الاصول، ج 1، ص 436.

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 2،1، ص 490.

تدوين اصول فقه

جمع آورى، ترتيب و تاليف اصول فقه

از آن جا كه اصول فقه، مقدمه فقه است، از قرن اول چنين علمى ميان مسلمانان وجود داشته، گر چه تدوين آن در قرن دوم صوت گرفته است.

در اين كه اولين تدوين كننده علم اصول فقه چه كسى است، اختلاف وجود دارد; بسيارى از اصوليون شيعه معتقدند پايه گذار علم اصول، امام باقر(عليه السلام) و امام صادق(عليه السلام) بوده اند. كه قواعد اصول را بر اصحاب خود املا مى كردند.

ازآن جا كه در عصر حضور آن بزرگواران، شيعه نيازى به تدوين آن علم نمى ديد، كمتر به امر تدوين پرداخت، ولى در دوران غيبت ائمه(عليهم السلام)تأليفات اصولى شيعه فزونى يافت. برخى از عالمان شيعى كه تا زمان مرحوم «شيخ طوسى»، در علم اصول تأليفاتى داشته اند عبارت اند از: «ابوسهل نوبختى»، «حسن بن موسى نوبختى»، «محمد بن احمد بن جنيد اسكافى»، «ابو عقيل عمانى»، ابو منصور صرام نيشابورى»، «محمد بن احمد بن داود بن على بن حسن»، «شيخ مفيد» و «سيد مرتضى»[1]

برخى از صاحب نظران، نخستين مصنف اين علم را «هشام بن حكم»، از اصحاب و شاگردان امام صادق(عليه السلام) مى دانند كه رساله اى در مورد مباحث الفاظ تدوين كرد[2]

برخى ديگر هم چون «سيوطى» اين عنوان را به «شافعى» نسبت مى دهند3 كه كتاب «الرسالة» را تدوين نمود. برخى از اصوليون حنفى، «ابوحنيفه» را اولين تدوين كننده علم اصول مى دانند.


[1]سويدى، محمد امين، تسهيل الحصول على قواعدالاصول، ص 28

3و2. حيدرى، على نقى، اصول الاستنباط، ص (42-41).

همان، ص 19.

سويدى، محمد امين، تسهيل الحصول على قواعدالاصول، ص (28-27).

شهابى، محمود، تقريرات اصول، جزء 1، ص 18.

نائينى، محمد حسين، فوائد الاصول، ج 2،1، ص (16-6).

تراجيح

ر.ك: مرجحات تعارض

ترادف

دلالت دو يا چند لفظ بر معناى واحد

ترادف، در لغت به معناى سوار شدن بر اسب، پشت سر ديگرى است و در اصطلاح، به دلالت دو يا چند لفظ بر يك معنا گفته مى شود; به بيان ديگر، به اتحاد دو يا چند لفظ در معنا و اختلاف آنها در لفظ، ترادف مى گويند، مانند: انسان و بشر.

درباره امكان ترادف، ميان علما اختلاف است; جمعى به استحاله ترادف معتقد بوده و وضع چند لفظ براى يك معنا را منكر مى باشند. ولى بيشتر علما به امكان ترادف اعتقاد دارند و بهترين دليل بر امكان را، وقوع آن مى دانند. اينان در چيستى منشأ پيدايش الفاظ مترادف، اختلاف دارند; برخى معتقدند منشأ آن وضع واضع واحد است و بعضى ديگر معتقدند منشأ آن وضع افراد متعدد در زمان ها و مكان هاى مختلف است، و هنگامى كه لغت شناسان، لغات قبايل مختلف را جمع كردند، متوجه ترادف شدند.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 299
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست