responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 258

امر غير مستقيم

امر كردن شخصى با واسطه قرار دادن شخص ديگر

امر غير مستقيم، مقابل امر مستقيم مى باشد و به امرى گفته مى شود كه در آن مولا (آمر) امر خود را با واسطه، متوجه مأمور مى نمايد; به اين روش كه ابتدا به كسى (مأمور اول) دستور مى دهد تا او به ديگرى (مأمور دوم) امر نمايد. به اين گونه امر نمودن «امر به امر» نيز گفته مى شود.

در اين كه «امر به امر» بر وجوب عمل نسبت به «مأمور دوم» دلالت دارد يا نه، اختلاف است. مبناى اين اختلاف آن است كه آياامر به امر» مانند امر مستقيم به شى ء است يا نه; اگر مانند آن باشد، شكى نيست كه امر بر وجوب دلالت دارد، و اگر مانند آن نباشد، دلالت ندارد.

امر به امر يا امر غير مستقيم، به امر تبليغى و غير تبليغى تقسيم شده است.

نيز ر.ك: امر تبليغى; امر غير تبليغى.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص (89-88).

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 2، ص 381.

علامه حلى، حسن بن يوسف، مبادى الوصول الى علم الاصول، ص 113.

فخر رازى، محمد بن عمر، المحصول فى علم اصول الفقه، ج 2، ص 253.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 2، ص 514.

سبزوارى، عبدالاعلى، تهذيب الاصول، ج 1، ص 68.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ج 1، ص 178.

امر غير معلق

ر.ك: امر مطلق

امر غيرى

امر به مقدمات چيزى به دليل مطلوبيت ذى المقدمه

امر غيرى، مقابل امر نفسى مى باشد و به معناى امر به چيزى است كه مطلوب اصلى مولا نمى باشد و مطلوبيت آن، غيرى است; يعنى چون راه رسيدن به چيزى است كه آن نزد مولا مطلوب اصلى است، به آن امر شده است; به بيان ديگر، امر به چيزى است به دليل مصلحت موجود در چيز ديگر; براى مثال، در امر به طهارت نماز، چون نماز مطلوب اصلى مولا است، به طهارت كه شرط آن است، امر تعلق گرفته است، و يا در امر به پيمودن راه و رفتن به مكه براى انجام مناسك حج، آن چه مطلوب اصلى مولا است به جا آوردن حج است، ولى چون پيمودن راه، مقدمه وجود مناسك حج است، به آن نيز امر شده است.

بديهى است كه بر امتثال امر غيرى، ثوابى مستقل و بر مخالفت با آن عقابى مستقل مترتب نمى شود.

نيز ر.ك: واجب غيرى.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 173.

آذرى قمى، احمد، تحقيق الاصول المفيدة فى اصول الفقه، ج 1، ص 48.

بروجردى، حسين، نهاية الاصول، ج 2، 1، ص 116.

امر غيرى ترشحى

ر.ك: امر غيرى

امر فعلى

مرتبه ابلاغ امر به مكلفان، بعد از مرتبه اقتضا و انشا

امر فعلى، مقابل امر انشايى است و به امرى گفته مى شود كه بعد از وجود مقتضى و ملاك (مصلحت ملزمه) در متعلق آن، از جانب شارع (آمر) انشا و به مكلفان ابلاغ گرديده و در مورد آنها فعليت پيدا مى كند. بعد از اين مراحل، اگر مكلف تمامى شرايط تكليف را داشت و مانعى براى توجه تكليف به وى وجود نداشت، امر بر او منجز مى شود.

نكته:

اوامر شارع خطاب به همه مكلفان چه عالم و چه جاهل صادر شده است، ولى فعليت حتميه آنها منوط به اطلاع مكلف از راه قطع و يا يكى از راه هاى ظنى معتبر است كه از آن تعبير به «ابلاغ» و عدم وجود مانع، شده است.

حايرى، عبد الكريم، دررالفوائد، ص 138

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 4، ص 183.

امر قارّ

شىء موجود با همه اجزا در زمان واحد

امر قارّ يا ثابت، چيزى است كه همه اجزاى آن بالفعل و يك جا موجود باشد مثل: زيد و سواد (سياهى); به خلاف امر غير قار، مثل: زمان كه وجود يافتن اجزاى آن با هم ممكن نيست، زيرا اجزاى آن در گذر است و پيدايش هر جزء، مستلزم معدوم شدن جزء قبلى است.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 5، ص 379.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 463.

امر قولى

ر.ك: اوامر.

امر كفايى

امر منجّز در حق مكلف، در صورت عدم امتثال ديگران

امر كفايى، مقابل امر عينى بوده و به امرى گفته مى شود كه هر چند تمامى مكلفان مخاطب آن مى باشند ولى اگر برخى از آنان اقدام به امتثال آن نمايند مسئوليت انجام آن از عهده ديگران ساقط مى شود، مانند: امر به تجهيز ميت و انقاذ غريق.

نيز ر.ك: واجب كفايى.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 258
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست