شىء از نهى
از ضد آن» كه
اين اقتضا و
استلزام را لفظى
دانسته و مى
گويند: لفظ
امر به شىء،
بر نهى از ضد
آن، دلالت
دارد.
فاضل
لنكرانى،
محمد، كفاية
الاصول، ج 2، ص 111.
فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 6، ص 22.
خمينى،
مصطفى،
تحريرات فى
الاصول، ج 2، ص 23.
مكارم
شيرازى،
ناصر، انوار
الاصول، ج 1، ص
(454-453).
اقتضاى نص
ر.ك: دلالت
اقتضا
اقتضاى نهى
تحريمى بر
فساد
ر.ك: دلالت
نهى تحريمى بر
فساد
اقتضاى نهى
تنزيهى بر
فساد
ر.ك: دلالت
نهى تنزيهى بر
فساد
اقتضاى نهى
غيرى بر فساد
ر.ك: دلالت
نهى غيرى بر
فساد
اقرار
معصوم
ر.ك: سنت
تقريرى
اقل و
اكثر
دو فعلِ
مشترك در اجزا
و شرايط، و
متفاوت در كمّيت
اجزا و شرايط
اقل و اكثر،
به معناى دو
فعلى است كه
در مقام تعلق
تكليف، لحاظ
گرديده و در
مجموعه اى از
اجزا و يا
شرايط با هم
اشتراك
دارند، ولى
يكى از آنها
نسبت به ديگرى
اجزا و يا
شرايط بيشترى
دارد، خواه هر
دو دفعى
الحصول باشند
(اجزا و شرايط
آنها به يك
باره به وجود
آيد) يا تدريجى
الحصول (اجزا
و شرايط تشكيل
دهنده آنها به
تدريج موجود
گردد)، و خواه
هر دو ارتباطى
باشند يا
استقلالى.
نيز ر.ك:
تخيير بين اقل
و اكثر.
مشكينى،
على،
اصطلاحات
الاصول، ص 66.
فاضل
لنكرانى،
محمد، كفاية
الاصول، ج 5، ص 15.
خمينى، روح
الله، تهذيب
الاصول، ج 1، ص 363.
خمينى، روح
الله، انوار
الهداية فى
التعليقة على
الكفاية، ج 2،
ص 317.
عراقى،
ضياء الدين،
نهاية
الافكار، ج 3،
ص (402-401).
ذهنى
تهرانى، محمد
جواد،
تحريرالفصول،
ج 5، ص 620.
اقل و
اكثر ارتباطى
دو فعلِ غير
قابل جايگزين
در مقام
امتثال فى الجمله
اقل و اكثر ارتباطى،
مقابل اقل و
اكثر
استقلالى مى
باشد و آن، دو
فعلى است كه
در مقام تعلق
تكليف لحاظ گرديده
و هر دو مركب
بوده و در
مجموعه اى از
اجزا و شرايط
با هم اشتراك
دارند، ولى
يكى از آنها
نسبت به ديگرى
اجزا و شرايط
بيشترى دارد و
ارتباط بين
اين دو به
گونه اى است
كه اگر امرى
به اكثر تعلق
گرفته باشد،
ولى مكلف اقل
را به جا
آورد، تكليف
خود را امتثال
ننموده است و
مانند آن است
كه «مكلفٌ به»
اصلا به جا
آورده نشده
باشد; يعنى به
واسطه به جا
آوردن اجزاى
مشترك بين اقل
و اكثر، به او
ثوابى داده
نمى شود.
براى مثال،
اگر فرض شود
نماز نه جزء
يقينى و مسلّم
دارد، ولى
ترديد شود كه
آيا سوره از
اجزاى نماز
هست يا نه، در
اين صورت، اگر
سوره از اجزاى
نماز باشد و
شخص به عمد نسبت
به آن اخلال
كند، «مأمورٌ
به» اصلا تحقق
پيدا نكرده
است، زيرا
اجزاى نماز به
يك ديگر مرتبط
است و چنين
نيست كه مكلف
هر جزئى را به
جا آورد به
همان مقدار،
«مكلفٌ به» تحقق
پيدا كند (بر
خلاف اقل و
اكثر
استقلالى).
شبهه در اقل
و اكثر
ارتباطى، يا
شبهه وجوبى است
و يا شبهه
تحريمى.
نيز ر.ك:
دوران بين اقل
و اكثر
ارتباطى.
مشكينى،
على،
اصطلاحات
الاصول، ص 66.
فاضل
لنكرانى،
محمد، كفاية الاصول،
ج 5، ص 15.
فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 12، ص 327.
خمينى، روح
الله، انوار
الهداية فى
التعليقة على
الكفاية، ج 2،
ص 150.
ذهنى
تهرانى، محمد
جواد،
تحريرالفصول،
ج 5، ص 621.
اقل و
اكثر
استقلالى
دو فعل
جايگزين در
مقام امتثالِ
فى الجمله
اقل و اكثر
استقلالى،
مقابل اقل و
اكثر ارتباطى
مى باشد و آن،
دو فعلى است
كه در مقام
تعلق تكليف
لحاظ گرديده و
هر دو مركب
بوده و در
مجموعه اى از
اجزا و شرايط
با هم اشتراك
دارند، ولى يكى
از آنها اجزا
و شرايط
بيشترى دارد،
و با اين حال،
از يك ديگر
مستقل شمرده
مى شوند، به
گونه اى كه
اگر امر مولا
به اكثر تعلق
گرفته باشد و
مكلف اقل را
به جا آورد،
تكليف خود را
به طور كامل
امتثال نكرده
است، اما براى
انجام دادن
اقل، به او
پاداش داده مى
شود و تكليف
از او ساقط مى
گردد، مانند
آن كه مكلف شك
كند ده نماز
از او قضا شده
است يا دوازده
نماز; در اين
فرض، اگر ده
نماز را
بخواند و در
واقع دوازده
نماز بر عهده
او باشد، نسبت
به خواندن ده
نماز، امر
مولا را
امتثال نموده و
امتثال دو
نماز ديگر بر
عهده او است;
به خلاف اقل و
اكثر ارتباطى
كه اگر مكلف
اقل را انجام دهد
و در واقع
اكثر واجب
باشد، اصلا
امتثالى صورت
نگرفته است.
نيز ر.ك:
دوران بين اقل
و اكثر
استقلالى.
مشكينى،
على،
اصطلاحات
الاصول، ص 66.
فاضل
لنكرانى،
محمد، كفاية
الاصول، ج 5، ص 15.
فاضل
لنكرانى،
محمد، سيرى
كامل در اصول
فقه، ج 12، ص 328.