responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 192

سر زده، دلالت مى نمايد.

در كتاب «التعريفات» آمده است:

«ما اشتق من يفعل لمن قام به الفعل بمعنى الحدوث و بالقيد الاخير خرج عنه الصفة المشبهة و اسم التفصيل لكونهما بمعنى الثبوت لا بمعنى الحدوث»[1]

نزاع اصولى ها در مبحث مشتق در اين مورد كه آيا مشتق در خصوص «ما تلبس بالمبدأ» حقيقت است يا در اعم از «ما تلبس و ما انقضى عنه» در اسم فاعل نيز جارى است.


[1]جرجانى، محمد بن على، كتاب التعريفات، ص 11

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 56.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 58.

مجاهد، محمد بن على، مفاتيح الاصول، ص (16-15) و 19.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 63.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 240.

اسم كلى

ر.ك: لفظ كلى

اسم مصدر

اسم مشتقِ دلالت كننده بر معناى حدثىِ مجرّد از انتساب به فاعل

اسم مصدر، اسم مشتقى است كه دلالت بر معناى حدثى داشته و بر خلاف فعل كه مقترن به يكى از زمان ها (گذشته، حال و آينده) است، مجرد از خصوصيت زمان مى باشد و در حقيقت، با مصدر هم معنا است، اما بر خلاف مصدر، حتى انتساب معناى حدثى به ذات (فاعل) هم در آن لحاظ نشده است; از اين رو به آن «حاصل مصدر» هم گفته مى شود.

به جهت لفظ نيز در برخى موارد، حرف يا حروفى از فعل خود كمتر دارد، مانند: «كلام» و «وضو» كه معناى آنها با معناى «تكلم» و «توضى» يكى است، ولى حروفى از فعل اصلى خود كمتر دارند كه جاى گزينى نيز براى آنها وجود ندارد.

صدر، محمد باقر، بحوث فى علم الاصول، ج 1، ص 316.

سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج 1، ص 195.

خمينى، روح الله، تهذيب الاصول، ج 1، ص 56.

عراقى، ضياء الدين، نهاية الافكار، ج 1، ص 125.

تهانوى، محمد اعلى بن على، كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ج 2، ص 826.

اسم مفعول

اسم مشتق از فعل مضارع مجهول

اسم مفعول، از مصاديق مشتق اصولى و اسمى است كه از فعل مضارع مجهول، يعنى از «يُفعَل»، مشتق گرديده و بر كسى يا چيزى كه فعل بر آن واقع شده، دلالت مى كند.

نزاع اصوليون در مبحث مشتق مبنى بر اين كه آيا مشتق در خصوص «ما تلبس بالمبدأ» حقيقت است يا اعم از آن و «ما انقضى عنه المبدأ»، در اسم مفعول هم جارى است.

برخى از اصولى ها با داخل بودن اسم مفعول در بحث مشتق مخالف بوده و مى گويند: مفعول يعنى «من وقع عليه الفعل» و در چنين معنايى نمى توان انقضا تصور كرد، زيرا معناى انقضا اين است كه در زمانى فعلى بر مفعول واقع نمى شود، و چنين چيزى در اسم مفعول ممتنع است، هر چند سال ها از آن بگذرد.

به اين اشكال دو جواب نقضى و حلّى داده شده كه به ترتيب عبارت است از:

1. عين همين اشكال در اسم فاعل هم هست، و هر چه در آن جا گفته شود، در اين جا نيز گفته مى شود;

[2]وقتى وقوع ضرب را مثل صدور آن، فعلى در مقابل شأنى فرض كنيم، منقضى شدن در مورد آن نيز متصور است

جرجانى، محمد بن على، كتاب التعريفات، ص 11.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 58.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 56.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 240.

مجاهد، محمد بن على، مفاتيح الاصول، ص 15 و 19.

دهخدا، على اكبر، لغت نامه دهخدا، ج 2، ص 2184.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 2، ص (577-576).

اسم مكان

اسم دلالت كننده بر محل وقوع فعل

اسم مكان، اسمى است كه بر محل وقوع فعل دلالت مى كند، مانند: «مجلس» كه بر محل نشستن، و «مسجد» كه بر محل سجده دلالت مى كند.

در مورد اسم مكان، برخى اشكال كرده اند كه: بعضى از مكان ها ممكن است هيچ گاه به مبدأ، متلبس نگردد تا اين كه انقضاى مبدأ نسبت به آن تصور شود و در نتيجه، مشمول بحث مشتق گردد; براى مثال، امكان دارد مكانى (مانند محبس و مسجد) را براى زندانى كردن متخلف و يا عبادت كردن نمازگزار معين كنند، ولى ممكن است حتى يك نفر به حبس و يا به مسجد نرود، در نتيجه، چگونه انقضاى مبدأ در اين مكان ها متصور است؟

به اين اشكال، چنين جواب داده شده كه: در اسم مكان، صرف آماده نمودن (شأنيت) محل براى عمل خاص، كافى است; يعنى مسجد مكانى است كه براى سجده كردن و محبس مكانى است كه براى زندانى كردن افراد متخلف در آن، آماده گرديده است.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 58.

دهخدا، على اكبر، لغت نامه دهخدا، ج 2، ص (2185-2184).

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 192
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست