responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 188

مجاهد، محمد بن على، مفاتيح الاصول، ص 80.

استعمال لفظ در نوع

اطلاق لفظ و اراده نوع آن

يكى از اقسام استعمال لفظ در لفظ، استعمال لفظ در نوع مى باشد كه به معناى اطلاق لفظ و اراده نوع آن است، مانند: كلمه «زيد» در جمله «زيد لفظ»; به اين معنا كه لفظ زيد در كلام هر كسى و با هر كيفيتى كه باشد (مبتدا، فاعل، مفعول و...) عنوان لفظ برآن صادق است و حتى خود اين «زيد» كه از دهان متكلم خارج مى شود لفظ است. در اين صورت، گفته مى شود لفظى اطلاق شده و نوع آن اراده شده است; يعنى متكلم با آوردن يك فرد، كلى طبيعى را در ذهن احضار كرده است.

در اين باره ميان اصوليون اختلاف نظر وجود دارد:

1. برخى هم چون مرحوم «بروجردى» و «خويى» معتقدند استعمال لفظ در نوع از باب استعمال نيست;[1]

2. برخى ديگر مانند مرحوم «آخوند خراسانى» آن را از باب استعمال مى دانند[2]

نكته:

مرحوم «آخوند» براى استعمال لفظ و اراده نوع، به مثالى اشاره كرده كه شامل خود مثال نمى شود، ولى موارد ديگر را در بر مى گيرد، مثل اين كه گفته شود: «ضَرَب فعل ماض»، كه اين «ضَرَب» حكايتگر تمام «ضَرَب»ها است. كه فعل ماضى مى باشد، اما شخص اين «ضرب»اى كه در جمله استعمال شده، فعل ماضى نيست، بلكه مبتدا است و اگر فعل ماضى بود نمى توانست مبتدا واقع شود.


[1]مهريزى، مهدى، كتابشناسى اصول فقه شيعه، ج 1، ص 10

[2]آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 29

بروجردى، حسين، نهاية الاصول، ص 32.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 22.

نائينى، محمد حسين، اجود التقريرات، ج 1، ص 30.

آذرى قمى، احمد، تحقيق الاصول المفيدة فى اصول الفقه، ص 171.

فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 75.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 1، ص (543-541).

استعمال لفظ در يك معنا

ر.ك: استعمال لفظ در معناى واحد

استعمال لفظ مشترك در مجموع معانى

ر.ك: استعمال لفظ در معانى حقيقى

استعمال لفظ مفرد در اكثر از معنى

ر.ك: استعمال لفظ مفرد در معانى متعدد

استعمال لفظ مفرد در معانى متعدد

ر.ك: استعمال لفظ در معانى متعدد.

استعمال متشرعه

به كارگيرى لفظ در معنايى خاص توسط اهل يك شريعت

استعمال متشرعه، به معناى به كارگيرى لفظ در لسان اهل شريعتى معين (عرف متشرعه) براى بيان معنايى خاص مى باشد.

نكته:

استعمال متشرعه تابع استعمال شرعى است; يعنى وقتى لفظى درعرف متشرعه در معنايى (حقيقى يا مجازى) به كار رفته بود، حكايت از آن دارد كه در لسان شارع نيز آن لفظ در آن معنا به كار رفته است.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 1، ص 169.

فيض، عليرضا، مبادى فقه و اصول، ص 96.

استعمال مجازى

استعمال لفظ در غير معناى موضوعٌ له با قرينه و وجود مناسبت

استعمال مجازى، به معناى استعمال لفظ در غير معناى موضوعٌ له، به سبب وجود قرينه و مناسبت بين معناى موضوع له و معناى غير موضوع له مى باشد، مانند: استعمال لفظ «اسد» در «انسان شجاع» با قرينه و مناسبتِ «شباهت در شجاعت».

بنابراين، استعمال لفظ در معناى غير موضوع له افزون بر مناسبت، به قرينه احتياج دارد.

در اين كه ملاك صحت استعمال مجازى چيست، ميان اصوليون اختلاف است; مشهور، ملاك صحت اين استعمال را وضع، و به بيان ديگر، اجازه و ترخيص واضع با ملاحظه علاقات مذكور در علم بيان مى دانند.

اما برخى ديگر مانند مرحوم «آخوند» ملاك صحت استعمال را پسنديدن طبع انسان مى دانند، چه اين علاقه بين معناى مجازى و حقيقى از انواع علايق منصوص باشد و چه نباشد; بنابراين، صحت استعمال، به طبع و ذوق بستگى دارد و استعمالى كه مورد پسندِ ذوق سليم و طبع مستقيم قرار گيرد، استعمال صحيح مى باشد.

نيز ر.ك: مجاز.

صدر، محمد باقر، دروس فى علم الاصول، ج 1، ص 82.

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 28.

آذرى قمى، احمد، تحقيق الاصول المفيدة فى اصول الفقه، ص 163.

بروجردى، حسين، نهاية الاصول، ص 28.

فاضل لنكرانى، محمد، مباحث اصولى، ص 313.

مظفر، محمد رضا، اصول الفقه، ج 1، ص 17.

اسنوى، عبد الرحيم بن حسن، التمهيد فى تخريج الفروع على الاصول، ص 200.

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 188
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست