responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 140

در اين خصوص، فرق بين شيعه و اهل سنت در اين است كه شيعه پس از گذشت چهل سال از تدوين قواعد اصولى و عناصر مشترك آن اقدام به استفاده از قواعد توسط كسانى همانند «شيخ طوسى» در دامنه اى وسيع، نموده است، اما در بين اهل سنت، اين اصول پيش از تدوين به كار گرفته شد، زيرا آنان زودتر از شيعه به اجتهاد نياز پيدا نمودند.

دوره چهارم، عصر به كار گيرى عناصر مشترك اجتهاد در منابع:

چهارمين دوره اجتهاد، دوره به كار گيرى و عمل به قواعد اصولى و عناصر مشترك اجتهادى، در دامنه اى وسيع، در منابع معتبر شرعى است. اين دوره از زمان «شيخ طوسى» آغاز گشت و تا زمان نوه وى «ابن ادريس» ادامه يافت و حدود يك قرن و نيم طول كشيد.

«شيخ طوسى» در اوايل اين دوره، اجتهاد را به صورت عملى، در اصول احكام و قوانين آن به كار گرفت و فروع تازه را به اصول برگرداند و قوانين كلى را بر مصاديق خارجى منطبق ساخت كه اين امر سبب گسترش فروع فقهى گرديد[5]

دوره پنجم، عصر گسترش استدلال در مسائل اجتهاد:

اين دوره در نزد شيعه، دوره توسعه و گسترش استدلال در بحث هاى اجتهادى بوده است و از زمان «ابن ادريس» شروع شد و تا زمان «وحيد بهبهانى» ادامه داشت و حدود 615 سال به طول انجاميد.

اما در اين دوره، باب اجتهاد بر عالمان اهل سنت بسته بود و مردم به فتاواى علماى پيشين عمل مى نمودند و تنها عده كمى از علماى آنها به اجتهاد مى پرداختند.

اين دوره نزد شيعه، دوره اى سرشار از بحث هاى استدلالى گسترده و نقد و تحليل هاى نوين در آرا و نظريات عالمان و مجتهدان بوده است، هر چند مانند دوره هاى قبل، به بررسى سند و دلالت اخبار و روايات نيز مى پرداختند[6]

دوره ششم، عصر تكامل اجتهاد:

اين دوره كه دوره تكامل ناميده شده است، از زمان استاد كل «وحيد بهبهانى» (متوفى 1205 هجرى) آغاز گشت و تا زمان «شيخ مرتضى انصارى» ادامه داشت[6]

حوزه هاى علميه، در طول اين دوره، شاهد جنبش و تكامل در بحث هاى اجتهادى بود و از آن جا كه اصوليون و مجتهدان اين دوره، به تحقيقات كاملى دست زده بودند، فقه اجتهادى هماهنگ با شرايط آن زمان، به اوج شكوفايى خود رسيد و اخبارى گرى كه قدرتى پيدا كرده بود، در اين دوره شكست خورد[7]

دوره هفتم، عصر ژرف انديشى در بحث هاى اجتهادى:

اين دوره اجتهاد، ويژگى هاى خاصى دارد كه سبب تمايز آن از ادوار پيشين گرديده است. در اين زمان، مباحث و مسايل اجتهادى، تحول چشم گيرى يافته و از دقت و ژرف انديشى ويژه اى برخوردار گرديد و از لحاظ دقت در استدلال، به تكامل و تطور رسيد. اين دوره از زمان استاد فقيهان و مجتهدان «شيخ مرتضى انصارى» شروع شد و تا زمان حضرت امام خمينى(رحمه الله) ادامه يافت[8]

دوره هشتم، عصر كاربرد فراگير اجتهاد نوين:

اين دوره، دوره كليت كاربرد اجتهاد با شيوه نوين آن در برابر رويدادها است، كه با همت مجتهد و فقيه برجسته قرن، حضرت «امام خمينى»(رحمه الله) و با تشكيل حكومت اسلامى آغاز شد و هم چنان ادامه دارد.

در اين دوره، فقه از چارچوب هاى محصور كننده رها گرديد و شيوه هاى نوين استنباطى جاى گزين آن شد و با تشكيل حكومت اسلامى، فقه وارد صحنه اداره جامعه گرديد و جنبه هاى اجتماعى و حكومتى و برنامه ريزى هاى جهانى در آن به وجود آمد[9]


[1]جناتى، محمد ابراهيم، ادوار اجتهاد، ص 37 و 41

[2]همان، ص 41

3. همان، ص (89-87).

[4]همان، ص 217

[5]همان، ص 249

[6]همان، ص 263

[7]همان، ص 291

[8]همان، ص 277

[9]همان، ص 407

 

اراده

شوق شديد به تحقق فعل

اراده، يكى از صفات نفس است كه به ايجاد يا ترك فعلى تعلق مى گيرد و داراى مقدماتى، از جمله مرحله تصور است; يعنى انسان ابتدا چيزى را تصور نموده و سپس بررسى مى كند كه آيا فايده و مصلحتى دارد يا نه، بعد از تصديق فايده آن، به آن تمايل پيدا مى كند و به دنبال آن، هيجانى در نفس او پيدا شده و در پايان، حالت نفسانيه اى به نام «اراده» براى وى پديد مى آيد كه از آن به «شوق مؤكد» تعبير نموده اند[1]

نكته:

برخى از اصوليون، اراده و طلب را يكى دانسته و برخى ديگر، ميان اين دو، فرق گذاشته اند[2]

درباره تأثير اراده در موضوع له الفاظ نيز ميان اصوليون اختلاف است; عده اى موضوع له الفاظ را ذات معانى مى دانند، ولى برخى ديگر معتقدند كه موضوع له الفاظ، معناى مراد است; يعنى اراده استعمال كننده جزء معناى موضوع له است[3]


[1]فاضل لنكرانى، محمد، كفاية الاصول، ج 1، ص 423

[2]آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص 86

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 140
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست