responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 104

احكام انحلالى

احكام منحل شده يك ماهيت، به تعداد مصاديق آن

احكام انحلالى، احكامى است كه براى عناوين و موضوعات كلى جعل شده و به تبع اين كه داراى افراد و مصاديق خارجى است حكم، منحل شده و به تك تك آنها سرايت مى نمايد; اين تسرى حكم از عنوان كلى به افراد و مصاديقش را «انحلال حكم» و احكام هر يك از مصاديق را «احكام انحلالى» مى گويند، زيرا حكم به طور مستقيم و مستقل به آنها تعلق نگرفته است بلكه بر روى عنوان عام رفته و از آن جا به واسطه سرايت و انحلال، افراد را هم در بر گرفته است، مانند: «اكرم كل عالم» كه حكم وجوب اكرام بر روى عنوان عام «كل عالم» رفته و از آن جا به تك تك افراد عام سرايت مى كند.

خويى، ابوالقاسم، محاضرات فى اصول الفقه، ج 5، ص 88.

خمينى، مصطفى، تحريرات فى الاصول، ج 2، ص 636.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 8، ص 134.

احكام انشايى

احكامِ بعد از مرحله اقتضا و قبل از مرحله فعليت و اجرا

احكام انشايى، احكامى است كه در عالم اعتبار، جعل شارع به آنها تعلق گرفته، اما هنوز به مرحله فعليت و اجرا نرسيده است; يعنى اقتضاى جعل (مفسده و يا مصلحت) دارد و جعل نيز به آنها تعلق گرفته است، هر چند به مرحله اجرا نرسيده است.

توضيح:

به دنبال مصلحت يا مفسده داشتن چيزى، مثل مصلحت نماز و مفسده شرب خمر، مولا در صدد وضع قانون بر مى آيد و حكم به وجوب نماز و يا حرمت شرب خمر را مطرح مى نمايد. در اين مرحله فقط مسئله قانون گذارى مطرح است و هنوز به مرحله اى نرسيده كه اين احكام در خارج اجرا شوند; از اين جعل كه به دنبال اقتضاى حكم، تحقق پيدا مى كند، به حكم انشايى تعبير مى شود.

نيز ر.ك: احكام انشائى.

خمينى، روح الله، الرسائل، ص 340.

خمينى، روح الله، مناهج الوصول الى علم الاصول، ج 2، ص 24.

خمينى، روح الله، انوار الهداية فى التعليقة على الكفاية، ج 1، ص 39.

آذرى قمى، احمد، تحقيق الاصول المفيدة فى اصول الفقه، ص 50.

مشكينى، على، اصطلاحات الاصول، ص 123.

فاضل لنكرانى، محمد، سيرى كامل در اصول فقه، ج 6، ص 174 و 197.

احكام ايجابى

ر.ك: وجوب

احكام تأسيسى

احكام شرعىِ فاقد سابقه ميان عرف و عقلا

احكام تأسيسى، مقابل احكام امضايى است. تأسيس در لغت به معناى پى نهادن و ايجاد كردن است و احكام تأسيسى در اصطلاح، به احكامى گفته مى شود كه در عرف عقلا سابقه نداشته و شارع آن را تأسيس كرده است، مانند: حكم شارع به حرمت شرب خمر.

ولايى، عيسى، فرهنگ تشريحى اصطلاحات اصول، ص 194.

احكام تجزى

احكام مرتبط با «تجزّى در اجتهاد» و «مجتهد متجزّى»

احكام تجزى، به سلسله احكام مربوط به «تجزى در اجتهاد» و «مجتهد متجزى» اطلاق مى شود، كه عمده آن مربوط به احكام تكليفى و وضعى است. برخى از اين احكام عبارت است از:

1. امكان تجزى: در امكان تجزى در اجتهاد و يا عدم آن، اختلاف وجود دارد: عده اى مانند «غزالى» و «آمدى» تجزى در اجتهاد را جايز و عده اى ديگر، مانند «ابو حنيفه» آن را محال مى دانند. مشهور اصولى هاى شيعه، معتقد به امكان تجزى در اجتهاد هستند،

2. احكام متجزى: با پذيرش امكان تجزى در اجتهاد، در مورد مجتهد متجزى، سه بحث مطرح مى شود:

أ) جواز عمل مجتهد متجزى، به اجتهاد خويش;

ب) جواز رجوع غير به مجتهد متجزى، در مواردى كه حكم را استنباط نموده است (جواز تقليد از او);

ج) نفوذ قضاوت ها و احكام او در دعاوى و مرافعات.

نيز ر.ك: اجتهاد متجزى.

اصفهانى، محمد حسين، الفصول الغروية فى الاصول الفقهية، ص 393.

خويى، ابوالقاسم، مصباح الاصول، ج 3، ص 442.

سبحانى تبريزى، جعفر، الرسائل الاربع قواعد اصولية و فقهية، ج 3، ص 64.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 3، ص 616.

خويى، ابوالقاسم، التنقيح فى شرح العروة الوثقى، ص 33.

طباطبايى حكيم، محمد تقى، الاصول العامة للفقه المقارن، ص 583.

مكارم شيرازى، ناصر، انوار الاصول، ج 3، ص 616.

قديرى، محمد حسن، البحث فى رسالات عشر، ص (406-405).

آخوند خراسانى، محمد كاظم بن حسين، كفاية الاصول، ص (534-530).

احكام ترخيصى

احكام فاقد الزام شرعى در فعل يا ترك عمل

احكام ترخيصى از اقسام احكام تكليفى است و به احكامى گفته مى شود كه از جانب مولا هيچ گونه الزامى در بعث يا زجر متعلق آنها نباشد; به بيان ديگر، احكام ترخيصى يا ناشى از

نام کتاب : فرهنگ نامه اصول فقه نویسنده : مرکز اطلاعات و منابع اسلامی    جلد : 1  صفحه : 104
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست