نام کتاب : آئين بلاغت: شرح مختصر المعانى نویسنده : شیرازی، احمد امین جلد : 1 صفحه : 76
مخاطب آمده يا برادر او در اينصورت
طلب تصور است مانند «اجاء ابوك ام اخوك» و گاهى نسبت را در طرف مسنداليه ميداند.
يعنى ميداند حتما پدر مخاطب كارى انجام داده ولى مسند را نميداند در اينصورت
مىپرسد و ميگويد: ابوك نائم او قائم پس طلب تصديق يك امر است. و طلب تصور يكى از
دو امر مسند يا مسنداليه است مثالهاى مصنف نيز اشاره بهمين مطلب دارد كه ميگويد:
ادبس فى الاناء ... دبس بمعنى شيره. خابيه بمعنى خمره. و زّق بمعنى مشك و خيك است.
[بحث هل و همزه]
و لهذا لم يقبح:
همزه براى طلب تصور و تصديق هردو ميآمد. بنابر اين براى طلب تصور فاعل ميگوئيم:
«ازيد قائم» و در طلب تصور مفعول ميگوئيم: «اعمرا عرفت» تقديم زيد و عمرو در اين
مثالها براى تخصيص است. پس متكلم علم به نسبت دارد. ولى نميداند كه غير زيد
ايستاده و نيز غير عمرو شناخته شده يا نه؟ در اين هردو مثال اگر هل بكار برود قبيح
خواهد بود. بدليل اينكه «هل» با تقديم زيد و عمرو سازگار نيست. چون تقديم آندو
تخصيص را ميرساند و تخصيص علم به نسبت را مىفهماند. پس تصديق حاصل است و احتياج
نيست كه بوسيله هل طلب تصديق كنيم و آمدن هل فقط براى طلب حصول حاصل است از اين
جهت قبيح است.
و هذا ظاهر: شارح
ميگويد دليل مصنف براى اثبات قبح در مثال اعمرا عرفت ظاهر و روشن است. ولى در مثال
ازيد قام نه زيرا تقديم مفعول باتفاق مفيد حصر است. چون «تقديم ما هو حقه التأخير»
است بخلاف تقديم فاعل.
نام کتاب : آئين بلاغت: شرح مختصر المعانى نویسنده : شیرازی، احمد امین جلد : 1 صفحه : 76