نام کتاب : آئين بلاغت: شرح مختصر المعانى نویسنده : شیرازی، احمد امین جلد : 1 صفحه : 171
و هنگامى كه اجل آنها بيآيد مقدم
داشته نميشوند. يعنى قبل از آمدن اجل نمىميرند و اين معنى احتياج بذكر ندارد زيرا
تا اجل نرسد آنها نمىميرند.
ولى بعضى عطف بر جزاء تنها گرفته و
معنى را صحيح دانسته و حمل بر معنى تأكيد كردهاند.
«تذنيب»
اين لغت از ريشه ذنب است بمعنى دم
داشتن. و در اصل هرگاه گاو را بعد از كشتن پوست كنند تا دم آن بماند ميگويند
«تذنيب».
مؤلفين كتب اين معنى را از لغت نقل
كردند. در اصطلاح آنان هرگاه مطلبى را بيان نمايند و دنبالهاى از آن مانده باشد
آنرا بعنوان تذنيب ذكر مينمايند.
شبّه ذكر بحث:
بحث تذنيب از دو جهت مناسب با بحث فصل و وصل است: 1- از جهت واو زيرا واو حاليّه
كه اينك از آن بحث ميشود در اصل عاطفه بوده قدرت و قوت پيدا كرده و بنام واو
حاليّه ناميده شده. 2- جمله حاليّه گاهى با واو است و گاهى بدون واو.
چنانكه باب فصل و وصل نيز اينطور
است. وصل جملهاى است كه با واو آمده و فصل جملهاى است كه بدون واو ميآيد.
[مباحث جمله حاليّه]
اصل الحالّ المنتقله:
حالّ منتقله در برابر حال مؤكّده است. حالّ مؤكّده آن است كه مضمون ماقبل خود را
تأكيد نمايد. مانند هذا ابوك عطوفا. و حالّ منتقله دلالت بر انتقال و تغيير صاحب
حال دارد مانند جائنى زيد راكبا. ضمنا اصل در كلام مصنف را شارح بمعنى
نام کتاب : آئين بلاغت: شرح مختصر المعانى نویسنده : شیرازی، احمد امین جلد : 1 صفحه : 171