نام کتاب : آئين بلاغت: شرح مختصر المعانى نویسنده : شیرازی، احمد امین جلد : 1 صفحه : 148
اين تركيب داخل بحث استيناف است ولى
صدر جمله مستأنفه حذف نشده. دوم آنكه مخصوص بمدح مبتداى مؤخر و «نعم الرجل» خبر
مقدم. طبق اين تركيب جزء بحث استيناف نيست.
و قد يحذف الاستيناف كلّه:
گاهى تمام جمله مستأنفه حذف ميشود مانند قول شاعر زعمتم انّ اخوتكم ... يعنى شما
گمان كرديد برادرانتان قريش هستند. دروغ ميگوئيد بدليل اينكه براى آنها مسافرت و
رفتوآمد و دادوستد است ولى براى شما نيست. خطاب شاعر به طايفه بنى اسد است كه
ادعا ميكردند برادران قبيله قريشاند. جمله مستأنفه «كذبتم» بوده حذف شده و بجاى
آن جمله «لهم الف» آمده.
او بدون ذلك: گاهى جمله
مستأنفه حذف ميشود و چيزى هم جانشين آن نميگردد بلكه فقط از راه قرينه مىفهميم.
مانند «فنعم الماهدون» كه در اصل «هم نحن» بوده. نحن خبر است براى مبتداى محذوف و
جمله كه رويهم شده مخصوص بمدح بوده حذف شده و چيزى هم جانشين آن نگرديده. فقط
بقرينه اينكه هرجا فعل مدح و ذم باشد احتياج بمخصوص دارد. مخصوص را حذف نموديم.
و نظير اين آيه در قرآن فراوان است
مانند «نِعْمَ الْمَوْلى وَ نِعْمَ النَّصِيرُ».*
[موارد وصل]
و لمّا فرغ: از حالات
چهارگانه فصل گذشتيم. اينك بحث ما در دو حالتى است كه در آنجا بايد جمله را متصل
آورد. حالت اول آنست كه عطف ميگيريم براى دفع ايهام يعنى اگر عطف نشود مخاطب
باشتباه مىافتد. مانند قول عرب: «لا و ايّدك اللّه» با آنكه «لا» جزء جملهاى
بوده اخبارى است و ايّدك اللّه جملهاى است
نام کتاب : آئين بلاغت: شرح مختصر المعانى نویسنده : شیرازی، احمد امین جلد : 1 صفحه : 148