نام کتاب : آئين بلاغت: شرح مختصر المعانى نویسنده : شیرازی، احمد امین جلد : 1 صفحه : 121
است و در اين كتاب گفته بمنزله عدم و
ملكهاند. كلمه منزله را در اينجا اضافه كرده. شايد باينجهت باشد كه ملكه و عدم
در امور خارجيهاند نه در امور اعتباريّه. عمى و بصر دو امر خارجىاند، اما فصل و
وصل دو امر اعتبارى.
ولى محققين بر شارح خورده گرفتهاند
كه لفظ بمنزله سزاوار نبود بيآيد زيرا براى آن وجه وجيهى نيست. پس عبارت مطوّل
مناسبتر و بهتر از عبارت اين كتاب است.
[تعريف وصل و فصل]
الوصل عطف بعض الجمل:
مصنف وصل را تعريف كرده باينكه وصل عطف بعضى از جملهها بر بعضى از جملههاى ديگر
است.
ولى فصل خلاف اينست. يعنى ترك عطف
است. در اين تعريف دو موضوع را بايد تذكر داد: 1- آيا فصل و وصل مخصوص جملهها است
يا در مفردات هم جارى ميشود. 2- چرا مصنف گفت عطف جمله بر جمله و نگفت عطف كلام بر
كلام. درباره موضوع اول گفته ميشود كه فصل و وصل در مفردات نيز ميآيد. پس وصل
مانند:
ثلاثة
تشرق الدنيا ببهجتها
شمس
الضحى و ابو اسحق و القمر
و فصل مانند: هو
اللّه الذى لا اله الّا هو الملك القدوس السّلام المؤمن المهيمن العزيز الجبار
المتكبّر. و اينكه مصنف اختصاص به جملهها داده. گويا يك قسم از فصل و وصل را
شرح داده و نظرش هم بهمين قسم بوده. اما اين توجيه درست نيست و ايراد بر مصنف وارد
است. بايد بعبارتى بيان ميكرد كه شامل هردو ميشد.
درباره موضوع دوم بايد گفت بين جمله
و كلام فرق است. و تا اين فرق بيان نشود اصل مطلب روشن نخواهد شد. در الفاظ يا
اسناد
نام کتاب : آئين بلاغت: شرح مختصر المعانى نویسنده : شیرازی، احمد امین جلد : 1 صفحه : 121