نام کتاب : قواعد فقهيه نویسنده : بجنوردى، سيد محمد جلد : 2 صفحه : 417
و يا اينكه اصلا واقع نگردد. در اين مورد خداوند سبحان در قرآن مىفرمايد:«أَ فَرَأَيْتُمْ مٰا تُمْنُونَ
أَ أَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخٰالِقُونَ ...أَ فَرَأَيْتُمْ مٰا تَحْرُثُونَ
أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزّٰارِعُونَ».[1]
در شرط نتيجه
شرط قدرت در شرط نتيجه آن است كه شرطكننده شرط غايتى را نمايد كه
حصول آن مباشرتا، نيازمند به سبب خاصى است به گونهاى كه حصول اين نتيجه به صرف
شرط عايد نمىگردد، بلكه نيازمند به سبب خاصى است مثل اينكه در ضمن عقد به نحو شرط
نتيجه شرط كند كه زن شوهردارى مطلقه باشد و يا اينكه زنى به زوجيت مردى درآيد بدون
اينكه در خارج سبب اين طلاق و ازدواج ايجاد گردد. اينگونه شروط از جملۀ شروط
باطل محسوب مىشوند چرا كه مشروط عليه قدرت بر انجام چنين شرطى را ندارد.
اما چنانچه شرط از شروطى است كه با خود شرط نتيجه كردن، شرط حاصل مىشود
و احتياج به سبب خاص ديگرى ندارد اشكال در حصول آن به واسطۀ شرط نمودن نيست.
مثل اينكه شخص در طى عقدى شرط نمايد كه وكيل طرف مقابل در يك قضيۀ خاصى شود
كه با قبول طرف مقابل، شرطكننده بدون اينكه نياز به انشاى عقد ديگرى باشد وكيل
طرف، در آن قضيۀ مورد نظر مىباشد.