responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قواعد فقهيه نویسنده : بجنوردى، سيد محمد    جلد : 2  صفحه : 383

اشكال فوق خصوصا قسمت اول آن بر تعريف مادۀ قانونى وارد است ولى مستشكلين پس از ايراد اشكال تعريف جامعترى از عقد را بيان نفرموده‌اند.

مشهور فقها ايجاب و قبول لفظى را مصداق عقد مى‌دانند. [1] و اگر بين نباشد مى‌گويند تراضى حاصل است نه عقد، و آن آثارى را كه بر عقد مترتب مى‌كنند بر تراضى مترتب نمى‌كنند. اين نظر با اينكه مشهور است دليل قاطع ندارد و طرفداران قول غير مشهور هم كم نيستند و از نظر آنها لفظ اساسا ضرورت ندارد. [2] قرارداد اصطلاح تازه‌اى است كه مترادف با عقد به كار رفته است.

ملاك تشخيص عقد اين است كه بدون توافق دو طرف نتوان اثرى به وجود آورد كه مورد قبول قانون يا عرف و عادت و يا عقل و اخلاق حسنه بوده باشد روى اين اصل وصيّت تمليكى ايقاع است زيرا به رضاى يك طرف (موصى) ديگرى را مالك چيزى كردن بر خلاف عقل و اخلاق حسنه نيست و قانون هم منع نكرده است و روى همين اصل اسقاط حق از خود، ايقاع است نه عقد. بر اين اساس بين عقد و ايقاع، ماهيت جديدى كه شبه عقد يا ماهيت مخصوص باشد، وجود ندارد. [3]

الفاظ مترادف عقد در فقه و حقوق

در اصطلاحات فقهى و حقوقى الفاظى مترادف با عقد وجود دارد كه در كل با عقد هم معنى مى‌باشد.


[1] . شهيد اول، لمعة الدمشقية، ص 109؛ محقق حلّى،شرائع الاسلام فى مسائل الحلال و الحرام، ج 2، ص 13.
[2] . شيخ مفيد.مقنعه،ص 591؛ محمد جعفر جعفرى لنگرودى، همان، 454.
[3] . همان.
نام کتاب : قواعد فقهيه نویسنده : بجنوردى، سيد محمد    جلد : 2  صفحه : 383
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست