نام کتاب : قواعد فقهيه نویسنده : بجنوردى، سيد محمد جلد : 1 صفحه : 40
مساوى باشند فعل سفهى است و به شخص عامل نمىتوان گفت محسن. چون در
واقع دفع ضررى صورت نگرفته و لذا طبق قاعدۀ و على اليد مىگوييم كه ضامن
است؛ زيرا تلف در دست او صورت گرفته است. بنابراين تنها در يك مورد مىگوييم كه
قاعدۀ احسان و على اليد را تخصيص مىزند و آن جايى است كه محسن به اعتقاد
احسان و جلب منفعت يا دفع مضرت و مفسده كارى را انجام مىدهد با اين شرط و احتمال
كه ضرر وارده از عمل وى بر مالك كمتر از ضررى باشد كه در صورت عدم دخالت او بر
مالك وارد مىشد، در اين صورت اين فرد محسن است و«مٰا عَلَى الْمُحْسِنِينَ
مِنْ سَبِيلٍ».
در مورد تطبيق اين قاعده نتايج فراوانى مىگيريم، مثلا اگر جايى آتش
بگيرد و اطفاء حريق متوقف بر آن باشد كه مقدارى از اموال آن محل از بين برود تا
مابقى سالم بماند، در اين مورد بايد گفت كه خاموش كنندۀ آتش ضامن مال تلف
شده نيست چرا؟ چون عنوان محسن بر او صادق است و يا اگر كشتيران ببيند كه جان كشتىنشستگان
در خطر است و با ريختن اموال آنها به دريا مىتواند جان مسافران كشتى را از خطر
نجات دهد بايد اين كار را بكند و حكم به عدم ضمان كشتيران داد و او را محسن دانست.
3 نسبت قاعدة با ادلۀ مجهول المال و
لقطه
در بحث مربوط مجهول المالك يا در باب لقطه كه مالى را پيدا مىكند
گفتهاند كه جوينده و متصرف يك سال بايد تعريف كند تا صاحب آن مال پيدا شود و اگر
نام کتاب : قواعد فقهيه نویسنده : بجنوردى، سيد محمد جلد : 1 صفحه : 40