نام کتاب : قواعد فقهيه نویسنده : بجنوردى، سيد محمد جلد : 1 صفحه : 336
فقهاست. ما در اين مقاله اين قاعده را در پنج قسمت مورد بحث قرار مىدهيم.
1 مسألۀ اصولى يا قاعدۀ فقهى؟
پس از فراغ از اين امر كه قاعدۀ مذكور مورد قبول تمامى فقهاست،
اين سؤال مطرح مىشود كه آيا قاعدۀ مذكور از مسائل اصولية است يا از
جملۀ قواعد فقهية؟ براى پاسخ به اين پرسش نخست بايد ديد كه ضابطۀ كلى
در باب تشخيص مسائل اصولية از قواعد فقهية چيست؟ آنگاه اين ضابطه را بر مورد بحث
تطبيق كرد.
فرق بين قاعدۀ فقهية و مسألۀ اصولية
مسألۀ اصولية كبراى قياسى قرار مىگيرد كه از آن يك حكم كلى فرعى
الهى استنتاج مىشود. بدين معنى غرض و غايت از تدوين علم اصول عبارت است از تحصيل
مبادى تصديقيه از براى مسائل فقهيه؛ بنابراين مبدأ تصديقى از هر نتيجه در قياسات
كبراى كلى آن قياسات است و بالاخره مبادى تصديقيه عبارت است از قضايايى كه ثبوت
محمولات از براى موضوعات مورد استدلال قرار مىگيرد.
وقتى گفته مىشود كه مقدمۀ واجب يكى از مسائل اصولى است، اين
مطلب بدين معنى است كه مقدمۀ واجب كبراى قياسى است كه از آن حكم كلى الهى
فرعى استنتاج مىشود. كبراى كلى ما اين است كه هر مقدمۀ واجب، واجب است- و
وضوء يا تيمم مقدمۀ واجب است- پس وضوء (يا تيمم) واجب است. در
نام کتاب : قواعد فقهيه نویسنده : بجنوردى، سيد محمد جلد : 1 صفحه : 336