نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 73
لمعه (2) اوسط يا محمول صغرى و موضوع كبرى ميباشد، در اينصورت شكل
اول است
(573)زيرا اين شكل بخودي خود آشكار است (576)و حجّت بودن شكلهاى ديگر بتوسط آن بيان ميشود (571- 577)و ترتيب و روش اين شكل
از همه كاملتر است زيرا همه محصورات چهارگانه را نتيجه ميدهد (578)و همانا دانسته شد كه قياس بر افراد خود بتفاوت گفته ميشود (574).
گاهى وضع اوسط بعكس اين شكل است و آن شكل اخير است (585)زيرا از طبع دور است و
توجّهى بقياس بودنش حاصل نميشود مگر با زحمت و مشقّت فراوان (586).
بهمين جهت معلّم اوّل آنرا ناديده انگاشته است (572).
و اگر اوسط محمول هردو مقدمه باشد. شكل دوم است (579).
زيرا در صغراى شكل اول كه از مقدمه ديگرش شريفتر است (580/ 2) و جز
موجبه نميباشد با آن موافقت دارد
(580).
و اگر اوسط موضوع هردو مقدّمه باشد در اينصورت شكل سوم است (581)زيرا با شكل اول در
مقدمهايكه از مقدمه ديگر پستتر
«*»است (584)و جز كلّى نميشود و آن
كبراى قياس است موافقت دارد
(582). و طبع به نتيجه بخشيدن اين دو شكل (دوم و سوم) بدون حاجت داشتن بشرح
و بيان زود توجه مييابد
(586).
هرسه شكل در اين خصوص شريكند (587)كه از دو مقدمه
(*) يا: خصوصىتر است. بنا بر نسخه «أخصيهما».
نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 73