نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 681
(1135)قضايائيكه در شعر گنجانيده ميشود بمنزله صغراى قياس است و
كبرى از كلام محذوف است، و اگر تحليل نمائيم صورت قياس چنين است: فلانى اين صفات
خوب را دارد، و هركس چنين صفات پسنديدهاى داشته باشد دوستداشتنى ميباشد، پس او
را بايستى دوست داشت.
ليكن آنچه بنظر ميرسد شعر در حقيقت براى نقل اخبار و تركيب قضايا
نيست زيرا نقل مطالب و ترتيب اقيسه براى تحريك فكر و تحصيل تصديق يا اقناع است در
صورتيكه قبلا بيان شد كه شعر براى تحريك احساسات و تغيير حالات روحى است و از قبيل
انشائيات ميباشد بعلاوه هميشه شعر در صورت قياس نيست بلكه بيشتر در صورت تمثيل و
گاهى استقراء است.
(1136)شعر و خطابه در
منافع مشتركند و منافعى كه براى خطابه ذكر شد شعر نيز همان آثار را داشته و معاضد
يكديگرند با تفاوت اينكه نتيجه خطابه تصديق ظنى است و اين نتيجه با ظهور كذب
مقدمات ممكن نيست حاصل شود لكن نتايج شعر كه ظهور آثار و حالات نفسانى است با
مقدمات مسلّم الكذب نيز حاصل ميشود و تاثير شعر از خطابه بمراتب بيشتر است باين
جهت اغلب خطابهها بشعر آميخته است.