نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 603
هرانسانى نويسنده باشد» در اين قضيه سلب جهت شده است و سلب ضرورت
موجب اثبات امكان قضيه است و امكان قضيه با وقوع يا عدم وقوع آن منافاتى ندارد، و
معنى جمله مزبور آن است كه لازم نيست هرانسانى نويسنده باشد و امكان نويسندگيرا
ثابت نموده كه منافاتى با وجود و عدم نويسندگى ندارد، و اگر گفته شود: «البتهچنين نيست كه هيچ انسانى نويسنده باشد» در اين قضيه ضرورت براى مسلوب
قضيه ثابت شده است و معنى قضيه آن است كه لازم است هيچ انسانى نويسنده نباشد و
امتناع نويسندگيرا براى انسان ثابت نموده و اين قضيه كاذب است. بنابراين سلب جهت
با جهت مسلوب اختلاف بسيار دارد و مشتبه شدن اين دو موجب بسيارى از خطاها ميباشد[1].
2- جزء و جزئى- كل و كلى
(944)دوم از موارد سوءاعتبار حمل، آنستكه جزء را بجاى جزئى يا كل
را بجاى كلى يا بجاى كلّ واحد بكار برند، و اين موجب اشتباه است.
معنى جزء يا بعض كه تشكيلدهنده كل است با بعض و جزئى كه سور قضيه و
در مقابل كلى است بواسطه نياوردن كلمات صريح بيكديگر مشتبه ميگردند، چنانكه هرگاه
گفته شود: بعضى از زنگيان سفيد است گمان ميرود كه بعضى از افراد زنگى سفيد است و
به اين معنى دروغ و باطل است، و اگر مقصود اين باشد كه بعض از اعضاء زنگيان مثلا
دندانشان سفيد است قضيه راست ميباشد.