صادق توافق و ايجاب طرفين مطلوب است. و بايستى بگوئيم: بعضى از انسانها حيوانند.
لكن اگر گفته شود: هيچ انسانى اسب نيست. و بعضى از صاهلها اسب هستند. نتيجه صادق حكم به تباين و سلب است. و بايد بگوئيم:
هيچ انسانى صاهل نيست.
(637) همچنين اگر در صغرى فصلى را بر نوع خود حمل نمايند و در كبرى يكبار همان فصل را از قسمتى از جنس خود سلب كنند.
نتيجه صادق. ايجابست. و بار ديگر اگر همان فصل را كه در صغرى بر نوع خود حمل شده است. در كبرى از قسمتى از نوع ديگر سلب كنند.
نتيجه صادق كه بار اول ايجاب بوده بار دوم سلب است. مثلا بار اول اگر گفته شود:
هرانسانى ناطق است. و بعضى از حيوانها ناطق نيستند. نتيجه صادق ايجاب است، و بايد بگوئيم. هرانسانى حيوان است.
ليكن بار دوم اگر بگويند: هر انسانى ناطق است. و بعضى از سنگها ناطق نيستند، نتيجه صادق سلب ميباشد. و بايستى گفته شود:
هيچ انسانى سنگ نيست.
شرايط شكل دوم بحسب جهت
(638) «شكل دوم» بحسب جهت دو شرط دارد كه هريك از آن دو شرط بين دو چيز مردد است.
(639) «شرط اول» صغرى بايستى دائمه باشد. و دائمه اعم از ضروريه است. بنابراين. صغرى بايستى يا ضروريه مطلقه و يا دائمه باشد: