مثال عرفيه خاصه
(نقيض عكس يا صغرى): يا بعضى از كسانيكه انگشتانشان ساكن است در بعضى از اوقاتيكه انگشتانشان ساكن است نويسندهاند.
و يا بعضى از آنها هيچگاه نويسنده نيستند.
(قضيه اصل. يا كبرى): هيچگاه هيچ نويسندهاى تا نويسنده است انگشتانش ساكن نيست (نه هميشه).
(نتيجهايكه از اين دو مقدمه حاصل ميشود): بعضى از كسانيكه انگشتانشان ساكن است تا انگشتانشان ساكن است انگشتانشان ساكن نيست (نه هميشه).
(501) سابقا گفتيم قضيه سالبه جزئيه عكس ندارد ليكن بعضى گفتهاند اگر مشروطه خاصه يا عرفيه خاصه باشد بعرفيه خاصه منعكس ميشود.
«مثال»
اصل: بعضى از نويسندگان تا نويسندهاند انگشتانشان ساكن نيست «نه هميشه».
عكس: بعضى از كسانيكه انگشتانشان ساكن است تا انگشتانشان ساكن است نويسنده نيستند «نه هميشه».
عكس ممكنه عامه و خاصه
(502) در اين مسئله كه آيا قضيه ممكنه منعكس ميشود يا نه اختلاف بسيار است و چندين رأى اظهار شده:
(اول) آنكه موجبه و سالبه ممكنه هيچيك داراى عكس نيستند.