نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 378
مثال عرفيه خاصه
اصل: هيچگاه هيچ نويسندهاى تا نويسنده است انگشتانش ساكن نيست (نه
هميشه).
عكس: هيچ كسيكه انگشتانش ساكن است تا انگشتانش ساكن است نويسنده نيست
(نه هميشه در بعض).
معنى نه هميشه در بعض آنست كه بعضى از كسانيكه انگشتانشان ساكن است
در يك وقتى نويسنده هستند.
قضيه عرفيه خاصه غيردائم در بعض از حيث كميت كلّى و از حيث جهت (دوام
و لا دوام) جزئيه است. قيد «لادوام در بعض» از اين جهت لازم است كه حكم از جهت
دوام و لا دوام در همه مواردى كه عنوان موضوع بر آنها صادق است. يكسان نبوده در
قسمتى از موارد دوام بحسب وصف صادق است، و در قسمتى دوام صادق نبوده بلكه نقيض
دوام كه مطلقه عامّه است صادق ميباشد و براى اينكه قضيه عكس شامل هردو مورد شده و
حكم كلى گردد (لا دوام در بعض) را بآن افزودهاند.
زيرا اگر از اصل، لا دوام را نياورند عكس صادق نميباشد زيرا نقيض آن
صادق است مثلا اگر بدون قيد لا دوام. بگوئيم هيچ يك از كسانيكه انگشتانشان ساكن
است تا وقتى ساكن است نويسنده نيستند اين حكم كلى كاذبست زيرا ميتوانيم نقيض آنرا
آورده و بگوئيم:
بعضى از كسانيكه انگشتانشان ساكن است در يك وقتى نويسندهاند.
و اين قضيه صادق است.
نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 378