نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 312
يكرا بطور مستقل در طول يكديگر قرار دادهاند و حق همين است.
زيرا اين دو قسم از ضرورت در عرض يكديگر نبوده و اختلاف آنها از زمين
تا آسمان است. بنابراين، طبقهبندى صحيح آنستكه هريكرا جداگانه ذكر كنيم.
(اول) قضيه ضروريه
ازليه:
(337)قضيهايستكه بضرورت ثبوت محمول براى موضوع حكم شده و ضرورت
ثبوت محمول در نهايت اطلاق واقعى باشد. يعنى هيچگونه امرى كه غير از ذات موضوع و
كمال آن باشد دخالتى در ثبوت و ضرورت قضيه نداشته و محدود بهيچ حدى و مقيد
بهيچگونه قيدى نبوده باشد.
مفاد اين قضيه دائمى بوده و براى عقد قضيه آغاز و انجامى تصور
نميشود.
قضيّه ضروريه ازليه فقط در مورد محمولاتى است كه موضوع آنها ذات واجب
الوجود باشد مانند: واجب الوجود، دانا و بينا و شنوا و آفريننده و روزىدهنده است.
اينگونه احكام ضروريه ازليه ميباشند. و ميتوان گفت ضرورت بلاشرط و حقيقى همين يك
قسم است و بس و ضرورتهاى ديگر از اين ضرورت پديد مىآيند.
(دوم) قضيه ضروريه
ذاتيه:
(338)ضروريه ذاتيه، قضيهايستكه حكم بضرورت ثبوت محمول براى موضوع
شده باشد. اما اين ضرورت بدون شرط نبوده و شرطش بقاء ذات موضوع است و با زوال ذات
موضوع. محمول و ضرورت آن همگى منتفى ميگردند.
نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 312