نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 301
چيزيرا كه ملاحظه ميكنيم گاهى از يكديگر قابل انفكاك نبوده و هميشه
مقارنه و اتحاد لزومى دارند. و گاهى مقارنه و اتحاد آنها بطور اتفاق است. يعنى نه
ملازمه و ضرورتى بين آنها هست و نه با يكديگر عناد و ضديتى دارند. گاهيهم از تقارن
وجودى و اتحاد با يكديگر اباء و امتناع دارند.
هيچ ماهيتى نسبت بمفهوم و ماهيت ديگر بحسب واقع و حقيقت از اين سه
حالت خالى نميباشد. مثلا ماهيت انسان با ماهيت حيوان ضرورت مقارنه و اتحاد دارد.
زيرا حيوان جزء آنست. و باز همان ماهيت انسان نسبت به نويسندگى نه ضرورت اقتران و
اتحاد و نه امتناع از آن را دارد. و نيز همان ماهيت انسان نسبت بماهيت سنگ يا درخت
از مقارنه و اتحاد ابا و امتناع دارد و از فرض اتحاد با آنها محال لازم مىآيد.
(313)ماده قضيه همان
حالتى است كه براى نسبت واقعى بين اشياء موجود است. هرچند كسى به آنها و نسبت
مابين آنها ابدا توجهى نداشته باشد.
هنگاميكه كسى به اشياء و حالت نسبت مابين آنها توجه حاصل مينمايد و
تصور حالت آنها را مىكند جهت قضيه پديد مىآيد. و اگر كسى توجه بآنها نداشته
باشد. ماده موجود است ليكن جهت وجود ندارد.
(314)گفتهاند ماده
در كليه قضايا و حتى در قضاياى سالبه نيز موجود است. اما قبلا به اين نكته اشاره
گرديد كه براى قضاياى سالبه از جهت سلب تصور ماده و جهت ممكن نيست زيرا سلب رفع
نسبت
نام کتاب : منطق نوين مشتمل بر اللمعات المشرقيه فى الفنون المنطقيه نویسنده : الملا صدرا جلد : 1 صفحه : 301